معرفی کتاب ملوی اثر ساموئل بکت مترجم مهدی نوید

ملوی

ملوی

ساموئل بکت و 1 نفر دیگر
4.2
21 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

36

خواهم خواند

28

شابک
9786220108023
تعداد صفحات
378
تاریخ انتشار
1400/5/6

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
پس از جنگ جهانی دوم، بکت هم مثل دیگران به پاریس برگشت تا پساز فعالیت های در جنگ و مدتی که در جنوب فرانسه پنهان شده بود، زندگی عادی اش را از سر بگیرد. رمان وات را ناشران حیرت زده نمی پذیرند، و زندگی در این مدت برای بکت دشوار می شود. پس از مدتی که در نشریه ها مطالب کوتاه می نویسد و ترجمه می کند، در  یکم ماه مه سال 1947 نوشتن مالوی را آغاز می کند و تا یکم نوامبر همان سال به پایان می رساند.بکت در گفتگو با چارلز جولیئت در این باره گفته است: «وقتی اولین جمله مالوی را نوشتم، اصلا نمی دانستم به کدام سو باید حرکت کنم. و وقتی بخش اول کار تمام شد، اصلا نمی دانستم چطور ادامه بدهم. جمله ها یکباره از ذهنم می تراویدند. بدون تغییر برنامه ریزی نکرده بودم، یا به آن فکر نکرده بودم». 

      

لیست‌های مرتبط به ملوی

یادداشت‌ها

پیمان قیصری

پیمان قیصری

1402/5/22 - 14:14

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

Mohammad Hadi Shadloo

Mohammad Hadi Shadloo

1404/1/30 - 23:36

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        مالوی، کتابی کمتر از ۳۰۰ صفحه بود که خوندنش برای من حدود یک ماه طول کشید.
کتابی که از خوندنش لذت بردم و تجربه متفاوتی رو برای من رقم زد. خوانش این کتاب، تفکر و صبر زیادی رو می‌طلبه و سخت‌خوانه.
اول نظر بدون سوگیری خودم رو میگم که این کتاب واقعا در سبک خودش شاهکار به حساب میاد و از دو بخش تشکیل شده، در بخش اول کتاب حدود ۱۳۰ صفحه به روایت داستان مالوی پرداخته میشه که بسیار سخت‌خوانه و ترجیحا باید پیوسته خوانده بشه.
بخش دوم کتاب، داستان موران، کسی که مسئولیت پیدا کردن مالوی رو به عهده می‌گیره، نثر روان‌تری داره و اتفاقاتش باعث میشه بخش اول معنای بیشتری پیدا کنه.
بدون درک نمادهای کتاب، با داستان نسبتا ساده‌ای رو به رو می‌شید ولی بکت بهترین نوع نمادپردازی رو در نوشتن این کتاب به کار برده و پوچ‌گرایی خودش رو با نمادهای مذهبی ترکیب کرده.
برداشت بنده در نهایت این بود که مالوی، همان موران بخش دوم بود که در نهایت اتفاقات، هویت خودش رو فراموش میکنه و در اثر  زوال جسم و عقلش، به حال و روز مالویِ بخش اول می‌افته.
در نهایت، با همه احترامی که به این کتاب و داستان قائل هستم، کمی از سلیقه شخصی بنده دور بود و نیمه اول کتاب رو به سختی و با زحمت تمام کردم که به خاطر همین، امتیاز کامل ندادم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

9

Zeynab Najafi

Zeynab Najafi

1404/6/25 - 22:50

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          مالوی" ترکیبی از وهم، هذیان و مستیِ یک نویسنده‌ی تمام عیار!
کتابی که برای بسیاری از خوانندگان بوی ناخوانایی، ترجمه‌ی نادرست و حتی سختی بیش از حد متن را دارد. و همان بسیارها در چند صفحه‌ی اول دست از مطالعه کتاب برداشته و آن را به کنجی روانه می‌کنند. اما این کتاب برای کسانی که اهلِ ادبیات جهانند،  همان قهوه‌ی گرمی‌ست که شما را میهمان می‌کند تا کنار پنجره‌ی چوبیِ خانه به تماشای اولین باران پاییزی بنشینید و از قهوه‌تان لذت ببرید. فقط کافی است دست از تلاش برای فهم کلمات و یافتن خطی مستقیم در کتاب پرهیز کنید و خود را به دستان ساموئل بسپارید تا...
مالوی" رمانی اجتماعی و نظریه‌پردازانه که از صفحه‌ی اول تا آخر را می‌توان به هزار نظریه‌ی کوچک و بزرگ درباره‌ی زندگی تقسیم کرد! نظریاتی که تک‌به‌تکشان را باید دید، خواند، بو کرد، لمس کرد و سپس در انتهای مغز فروکردشان. آنچنان که مطمئن شد هیچگاه از آنجا نخواهند گریخت.
باید خاطر نشان کرد که مسخ‌کردن متن و خواننده، در عین حال انتقال تمام احساسات با همان شدت مورد نظر و رساندن خواننده به پله‌ای که او خود بدون نتیجه‌گیریِ نویسنده، نتایجی صحیح و مدنظر را استخراج کند، جز از نویسنده‌ای کهنه‌کار و جهان دیده بر نخواهد آمد.
در این جلد از سه‌گانه‌ی ساموئل بکت، ۷۰٪ از کتاب گفته‌های مالوی است. مردی میانسال و بیمار. در جست‌وجوی مادر خویش و مدام در حال گم‌گشتن. گم‌گشتنِ خودش، نامش، شهرش و حتی افکار درهم‌تنیده‌اش. مردی که روند بیمارگونه‌ی زندگی خویش را پذیرفته و بی‌توجه به دیگران که چگونه نفس می‌کشند، بدون ذره‌ای تلاش برای زندگی،فقط  روز از پی روز می‌گذراند.
مابقی کتاب از زبان ژان موران، فردی ست که آرام آرام باید نشانه‌های کهنسالی بدنش را بپذیرد و از کار کناره بگیرد. او مامور یافتن مالوی می‌شود. اما در هنگام سفر دچار اتفاقاتی می‌شود که از ادامه و ملاقات مالوی باز می‌ماند. و سرنوشت به گونه‌ای برای ژان رقم می‌خورد که شاید او خود نداند؛ اما خواننده به خوبی می‌داند که بسیاری از روزهایی که او در سفر آخر خویش تجربه کرد، همان زندگی حقیقی مالوی است.
سرنوشتی که شاید ژان را به مقصود(موران) نرساند اما او را محکوم به آن کرد که آنگونه زندگی کند که خواننده بداند، مالویِ دیوانه‌ی ما، از ابتدا اینگونه نبود. او هم روزی مردی متشخص و حتی شاید اصیل چون ژان بود که از قضا سرنوشت مسیرش را طور دیگری رقم زد. طوری که آخرین تصویر مالوی در این جلد، مردی است به‌هم‌ریخته، ولگرد و حتی شاید وحشی، بدون توانایی صحیح حرکت و نیمه‌هوشیار در انتهای خندقی میان جنگل و شهر. شهری که برای یافتنش زنده مانده بود. 

        

4