ریک ریوردان بار دیگر مرا به قلب اسطوره‌ها برد، جایی میان جهان‌های نورس، هیولاهای باستانی، و دوستی‌هایی که مرزهای زمان و مرگ را درمی‌نوردند. این کتاب فقط ادامه‌ای بر ماجراهای مگنس نبود، بلکه گامی عمیق‌تر به درون دنیای باور و شهامت بود.🛡
در کنار شوخ‌طبعی همیشگی ریوردان، با شخصیت‌هایی روبه‌رو شدم که هرکدام داستانی برای گفتن داشتند؛ از ثورِ تنبل و عاشق تلویزیون گرفته تا سامیرا، دختر مسلمانی که تقوا و قدرت را در کنار هم داشت.🔮
اما چیزی که بیش از همه مرا جذب کرد، قلب مهربان مگنس و طنز تلخش در مواجهه با خطرهای مرگبار بود. در دنیایی که خدایان هم دچار ضعف‌اند، این انسان‌های معمولی‌اند که با شجاعت، وفاداری و بخشش، دنیا را نجات می‌دهند.
چکش ثور فقط یک ماجراجویی فانتزی نبود؛ آیینه‌ای از دنیای واقعی بود که نشان می‌داد قهرمان بودن، فراتر از قدرت‌های جادویی است.🪄