اثر حاضر نوشته "میگل آنخل آستوریاس "ـ داستان نویس و شاعر گواتمالایی ( 1899ـ 1974) تصویری گویاست از ماجرای اعتصاب عمومی بزرگی که به خلع  دیکتاتور گواتمالا انجامید .در قسمت نخست داستان، خواننده با یکی از شخصیت های  اصلی به نام "دن نپو "آشنا می شود که وی از آغاز کار کمپانی و نیز نحوه عمل  بی رحمانه آمریکاییان برای چپاول بومیان، یاد می کند .در پی آن شخصیت مرکزی  با اسامی سه گانه ظاهر می شود که عبارت است از" :تابیوسان "یا "اوکتاویوسانسور " یا "خووان پابلوموندراگون "که مبارزی انقلابی است .در عین حال، در جایی از  رمان به افسانه ای اشاره می شود که به افسانه "مایا "مشهور است و براساس آن،  مظلومانی که در گور خفته اند همواره به انتظار تحقق عدالت چشمانشان را باز  نگاه داشته اند .بدین ترتیب "چشمان بازمانده در گور "داستانی است مبتنی  بر نظریه ای سیاسی .رمانی اجتماعی است که شیوه های سوررئالیستی بر آن حاکم  است .شخصیت های داستان از ابتدا توجه خواننده را به خود جلب می کنند ;شخصیت هایی  چون "سروان کارکامو "و "سالومه "که بر اثر عشق یا در پی اعتقاد به انقلابیون  می پیوندند یا مانند "آناستازیا "و "خووامبو "که سرخ پوست بودنشان آنها را بر  آن می دارد که با انقلاب سر موافقت داشته باشند، بی آن که بتوانند در آن شرکت  جویند .یا مانند "کائتانو دوئنده "و "پوپولوکا "که بازتاب فولکلور "مایا " هستند .