ناطور دشت
ناطور دشت
0.0 0 یادداشت
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
3
خواهم خواند
0
توضیحات
داشتم همش اون بچه های کوچکی که دارن توی دشت بزرگ بازی میکنن تصور میکردم.هزاران بچه و هیچکس هم اونجا نیست.منظورم ادم بزرگه،به غیر از من.منم کنار یه صخره خطرناک وایسادم.کاری که باید بکنم اینه که هرکسی رو که میخواد به لیه صخره نزدیک بشه،بگیرم.منظورم وقتیه که دارن میدوان و نمیدونن کجا دارن میرن و من از جایی سر میرسم و میگیرمشون.تمام روز کارم همینه.من یه ناطور دشتم.میدونم مضحکه ولی این تنها چیزیه که دوست دارم بشم