معرفی کتاب پرسش از حقیقت انسان (مطالعه ای تطبیقی در آراء ابن عربی و هایدگر): به ضمیمه تمهیدی برای فهم "انسان در فلسفه معاصر" اثر علی اصغر مصلح

پرسش از حقیقت انسان (مطالعه ای تطبیقی در آراء ابن عربی و هایدگر): به ضمیمه تمهیدی برای فهم "انسان در فلسفه معاصر"

پرسش از حقیقت انسان (مطالعه ای تطبیقی در آراء ابن عربی و هایدگر): به ضمیمه تمهیدی برای فهم "انسان در فلسفه معاصر"

4.0
1 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

4

شابک
9786005334425
تعداد صفحات
480
تاریخ انتشار
1395/4/20

توضیحات

        در کتاب حاضر، نویسنده تلاش کرده با مطالعه تطبیقی آرا ابن عربی و هایدگر در خصوص انسان، به زبانی مشترک در خصوص وجود و حقیقت انسان دست یابد. بر این اساس، کتاب در 3 بخش تدوین شده است. ابتدا «انسان در حکمت ابن عربی» بررسی شده است. سپس «سیر تحول پرسش از انسان در اندیشه هایدگر» مطرح شده است. در نهایت نیز مطالعه تطبیقی میان آرای ابن عربی و هایدگر با التفات به پرسش از حقیقت انسان صورت گرفته است. به تصریح نویسنده، هایدگر در تاریخ تفکر غرب با اعلام عدم انحصار معنای تفکر به فلسفه، زمینه ی گفت وگو با اندیشمندان دیگر سنت ها را گشود. عرفان ابن عربی نیز چون از ابتدا از افق کون جامع و حقیقت انسان می اندیشیده، هیچ مرتبه و درجه ای از تفکر را نفی و انکار نکرده است. در پایان، مقاله با عنوان «تمهیدی برای فهم انسان در فلسفه معاصر» ضمیمه این اثر شده است.
      

یادداشت‌ها

          .

ابن عربی در فصوص الحکم آدم را روح عالم می‌خواند. عالم بدون انسان مانند شبه (قالب) تسویه شده ولی بدون روح است

ابن عربی در صفحه 48 «فصوص الحکم» انسان را با همین دید در نسبت با حضرت حق تعریف می‌کند. «آنگاه که حق سبحان از جهت اسمای حسنایش که شمردنی نیست، خواست که اعیان آنها یا اگر بخواهی می‌توانی بگویی عین خود را در کَون جامعی که همه امور را در خود جمع کرده باشد، ببیند، کلمه آدمی را ایجاد کرد. کَون جامع بدان جهت شامل همه امور است که اتصاف به وجود دارد و به واسطه اوست که سر حق بر حق آشکار می‌شود. انسان بنا به ذات ذومراتبش،‌ ممکن است با حق تعالی به صورت‌های مختلفی نسبت داشته باشد. سیر در مراتب مختلف، باعث دریافت خود و موجودات به گونه‌های متفاوت می‌شود... آنچه عرفا «فنای افعالی» نام نهاده‌اند، برخاستن «من» از میان است و اینکه بنده خود را منشأ افعال خویش نبیند. آیه «وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ » به صراحت موید این برداشت است


دکتر مصلح در کتاب «پرسش از حقیقت انسان» معتقد است که معنای متداول خیال و وهم منظور ابن عربی نبوده است آنجا که تمام عالم را وهم و خیال می‌نامد. یا باور داشته باشیم وقتی مولوی «استن عالم» را غفلت می‌خواند، به رها کردن عالم دعوت نمی‌کند. ولی باید پذیرفت که توجه زیاد به هستی محض، امکان کم اهمیت شدن امور زمینی (از احتیاجات بدن تا امورسیاسی) را فراهم می‌کند.
        

1