معرفی کتاب قصه ی سارا، مربای سیب و رودخانه اثر سیدنوید سیدعلی اکبر

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
5
خواهم خواند
2
توضیحات
« سارا» تنها فردی است که در جنگل زندگی می کند. او روزی با نشستن روی یک قارچ بزرگ متوجة خزیدن ماری به سمت خود می شود. مار با مشاهدة سارا او را برای خوردن مربای سیب به مهمانی صدمین سالگرد تولدّ درخت سیب دعوت می کند. سپس آدرس درخت سیب را بر کف دست سارا می نویسد. فردای آن روز سارا بنا به دعوت مار راهی مکان استقرار درخت سیب می شود. امّا معلوم نمی شود که چه بر سرش می آید. برخی گفته اند سه نفر شکارچی در حالی که عینک دودی زده بودند سارا را به زور داخل یک کادیلاک سیاه انداخته و با خود به باغ سیب بردند. اما برخی دیگر گفته اند که سارا را روباه گیتاریست خوش تیپی گول زد. در همة روایت ها نقطة مشترکی وجود دارد و آن این که سارا سیب خورد. سرانجام نیز سارا پیشمان از سیبی که خورده خود را به داخل رودخانه انداخته و خودکشی می کند. کتاب حاضر به شیوه ای نمادین به نقل داستان سارا از زبان برخی حیوانات و درختان جنگل اختصاص یافته است.
یادداشتها
1404/5/29

رده سنی ده سال به بالا. نسبتا ردهبندی مناسبیه. زبانش شاعرانهست و نمادین، و لطیف، و تصویرساز و جوندار، که تو تصویر هست. اما نمادین از چی؟ این رو واقعا دوست دارم یه بچه، یا تازه نوجوون، بخونه و نظر بده تا ببینم همون دریافتهایی رو داره که من جوون؟ من زیاد یاد قصه حوا افتادم. قصه یکیه، خلقت. اما دارکوبها هربار یه شکلی روایتش میکنن که قصه دیگهای میشه و روی هر درخت، داستان متفاوتی داره. سارا معلوم نیست چطور و از کجا میاد تو جنگل؛ از آسمون بارید، از آسمون افتاده، از خورشید و خفاش متولد شده (سیدعلیاکبر اینجا خورشید رو مرد تصور میکنه، بر خلاف کلیشه رایج خورشید خانم!) یا هر جور دیگه. نصف قصه توضیح همینه که سارا چطور اومده. سارا متفاوته از بقیه، و بعضیها دوستش دارن و بعضیها نه. و سارا توسط یه مار با خوردن سیب گول میخوره، و هبوط رخ میده و از جنگل میره! آیا همه این قصه رو یه کودک یا نوجوون درک میکنه؟ آخرش تو رودخونه غرق میشه یا خودشو غرق میکنه؟ قسمت گفتگوی سارا و رودخونه جالبه.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.