معرفی کتاب رکسانا اثر ماندا(مودب پور) معینی

در حال خواندن
0
خواندهام
84
خواهم خواند
2
توضیحات
با پسر عموم تو ماشین من نشسته بودیم و داشتیم تو یه بزرگراه خیلی شلوغ حرکت میکردیم.من رانندگی میکردم و مانی م کنارم نشسته بود و تکیه ش رو داده بود به شیشه بغل و همونجور که آروم آروم جلو با همدیگه حرف میزدیم.
لیستهای مرتبط به رکسانا
1403/12/5 - 03:01
پستهای مرتبط به رکسانا
1402/4/24 - 21:36
یادداشتها