معرفی کتاب فراطبیعی3:جزیره استخوان اثر کیت آر.ا. دکندیدو مترجم نجلا محقق

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
3
توضیحات
بیست و دو سال پیش، سم و دین وینچستر مادرشان را بهخاطر یک نیروی فراطبیعی شیطانی و مرموز از دست دادند. در سالهای بعد، پدرشان، جان، به آنها تعلیم داد چگونه این شرارت را از بین ببرند. کیوست، شهری استوایی، مملو از هیولاهای آزاد است و به همین دلیل به یکی از جاذبههای گردشگری پولساز بدل شده است. ولی برگزاری تورهای بازدید از ارواح دیگر ممکن نیست؛ جسد یکی از راهنمایان گردشگری که درحال فریاد زدن خشک شده، برادران وینچستر را بر آن میدارد تا برای نجات شهروندان، با ارواح مشهورترین ساکنان جزیره، اهریمنهایی با نقشههای اسرارآمیز و نیروی کهن و مرموزی که به دنبال انتقام است، در افتند… پیش از آنکه از این جزیرۀ زیبا چیزی جز تودهای استخوان باقی نماند.
یادداشتها
1403/10/15
اولین مقدمه یکم کسل کننده بود و نویسنده می تونست توی فصل اول یا کل داستان هم جاش بده. دومین مقدمه، برای اونایی که سریال رو دیدن و حداقل فصل ۲ رو تموم کردن، تکراری بود، چون همین مقدمه در قسمت آخر فصل ۲ به نمایش گذاشته شده. فصل اول که درباره مگان بود، بسی دلچسپ بود (ولی سرنوشتش...) و همچنین شروع داستان های آلبرتو و فدرا بود(آخ که چقدر از این دوتا متنفرم) که سرنوشت هردوشون در پایان کتاب، مثل آب سردی، جیگرم رو حال آورد. کمی از این نویسنده بدم اومد، چون اون بخشی که فدرا و آلبرتو می خواستن سوزانا(عشق جدید دین) رو بکشن، نویسنده اولش هر کاری کرد تا به ما بگه اون نمی میره، نگران نباشید. بعدش که سم و دین وارد اتاق شدن، نویسنده می گه: عه، ببخشید، کشتمش. واقعا چرا؟ از اواسط کتاب، یکم احساس کند بودن کردم، اما بعد از یکی دو فصل، دوباره همونجوری شد که دلم می خواست و تا آخر کتاب، همینطور عالی جلو رفت. اونجاهایی که وردها بودن و ترجمه هم شده بودن، خیلی لذت بردم. واقعا باید از مترجم این کتاب بابت نبوغش قدردانی کرد. از این کتاب یه چیزی رو خوب فهمیدم و اون اینه که به فن دین بودنم افتخار می کنم. واقعا این پسر از همه شخصیت هایی که دیدم و خوندم، جزو بهتریناشون بوده. منتظر جلدای بعدی هستم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.