اشک آخر

اشک آخر

اشک آخر

3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

شابک
9789645065834
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1389/3/29

توضیحات

        جواد عبدی، با یک پای مصنوعی، مجروح جنگی است. پای راست و مصنوعی او مثل یک وزنة بی زبان و بدون درک و یک بردة مطیع است. اولین روز است که با پای مصنوعی به قرارگاه می رود. پادگان مملو از رزمنده است، هزار نفر از بسیجیان غرب تهران عازم جبهه هستند. جواد لباس نظامی و کفش غیرنظامی به تن کرده  است. زیرا نمی تواند پوتین پا کند. شور و توان جوان ها  اشکش را درمی آورد و غم خفته اش بیدار می شود. او دوست دارد بدود، چشم هایش را وامی دارد تا اشک را فروخورند و دلش گریان است از این که تنها می شود. در نگاهش، آرزوها، حسرت ها، آه ها، آتش و جنگ، ضجه و درد و بمب و خون و دویدن و نرسیدن می تراود. خوب می فهمد چه پیش آمده، از وقتی پایش قطع شده است، باید بنشیند و منتظر بماند؛ منتظر خبر، چشم به راه رفقا و منتظر خبر شهادت دوستان. صدای زنگ او را به خود می آورد... این کتاب در نه فصل با عنوان های اشک اول تا هشتم و اشک آخر به نگارش درآمده است.
      

یادداشت‌ها