معرفی کتاب نظریه های دولت در فقه شیعه اثر محسن کدیور

نظریه های دولت در فقه شیعه

نظریه های دولت در فقه شیعه

4.1
5 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

7

ناشر
نشر نی
شابک
9643123707
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1387/6/30

توضیحات

کتاب نظریه های دولت در فقه شیعه، نویسنده محسن کدیور.

یادداشت‌ها

          این‌گونه می‌نویسم در میان انبوه آثار فقهی و سیاسی که در جست‌وجوی پیوند دین و دولت گام برمی‌دارند، کتاب نظریه‌های دولت در فقه شیعه نوشته محسن کدیور حقیقتا کتاب پخته و قابل ستایشی است به دلایل ایجابی و سلبی مختلف.
کتاب را در ده سال متوالی بیش از سه بار مطالعه کرده‌بودم و هر بار بیشتر از قبل به اهمیت کتاب فکر می‌کردم.

این کتاب، که در سال ۱۳۷۶ توسط نشر نی به چاپ رسید و تا سال ۱۳۸۷ به چاپ هفتم خود دست یافت، نه‌ تنها یک اثر علمی دقیق، بلکه سفری عمیق به قلب پرسش‌های بنیادین درباره مشروعیت، قدرت و حاکمیت در فقه شیعه است.

کدیور، با قلمی که هم محققانه است و هم پر شور، ما را به کاوش در این پرسش دعوت می‌کند: آیا فقه شیعه تنها یک نظریه واحد درباره دولت ارائه کرده، یا بستری است برای نظریه‌های متعدد و گاه متضاد؟ پاسخ او، که با ظرافت و استدلال در ۲۲۳ صفحه این کتاب بافته شده، نه‌تنها ذهن را به چالش می‌کشد، بلکه دریچه‌ای نو به سوی فهمی پویا از فقه سیاسی می‌گشاید.

ساختاری منسجم برای پرسشی بنیادین:

کتاب نظریه‌های دولت در فقه شیعه جلد اول از مجموعه اندیشه سیاسی در اسلام است که با روش تحلیل انتقادی و تکیه بر منابع دست‌ اول فقهی، به بررسی نظریه‌های گوناگون درباره دولت در سنت شیعی می‌پردازد.

کدیور در این اثر، نه‌ فقط به دنبال توصیف این نظریه‌ها، بلکه در پی دسته‌بندی، مقایسه و تحلیل مبانی، پیش‌فرض‌ها و پیامدهای آن‌هاست.

او با طرح این پرسش محوری که آیا اندیشه سیاسی شیعه به یک نظریه واحد درباره دولت محدود است یا خیر، به سراغ متون فقهی و تاریخی می‌رود و با دقت یک فیلسوف و عمق یک فقیه، پاسخ خود را می‌سازد: فقه شیعه، به‌ویژه در دوره‌های متأخر، بستری برای تکثر نظریه‌ها بوده و هیچ نظریه‌ای را نمی‌توان به‌عنوان «ضروری دین» یا «اجماع فقهی» معرفی کرد.

کتاب به نُه نظریه کلیدی درباره دولت در فقه شیعه اشاره می‌کند، از نظریه‌های مبتنی بر مشروعیت الهی بلاواسطه (مانند ولایت فقیه مطلقه) تا نظریه‌های الهی-مردمی (مانند دولت مشروطه با نظارت فقها یا وکالت مالکان شخصی مشاع).

این نظریه‌ها بر اساس معیارهایی چون منبع مشروعیت، جایگاه فقیه در حاکمیت، و حدود اختیارات دولت طبقه‌بندی شده‌اند.

کدیور با زبانی روشن و ساختاری منظم، هر نظریه را معرفی کرده، مبانی فقهی و تاریخی آن را کالبدشکافی می‌کند و با نگاهی نقادانه، نقاط قوت و ضعف آن را به بحث می‌گذارد.

تکثر و پویایی در فقه سیاسی
از منظر علمی

این کتاب یک دستاورد برجسته در حوزه فقه سیاسی شیعه است. کدیور با تکیه بر منابع اصلی فقهی، از آثار شیخ مفید و محقق کرکی تا آرای فقهای معاصر مانند آیت‌الله خمینی و آیت‌الله حائری یزدی، نشان می‌دهد که فقه شیعه در باب دولت هیچ‌گاه به یک الگوی واحد محدود نبوده است.

او رویکرد سیاسی فقهای شیعه را به چهار مرحله تاریخی تقسیم می‌کند: از عصر شکوفایی فقه خصوصی (قرن چهارم تا دهم هجری) تا دوران مدرن که با تجربه عملی حکومت اسلامی در جمهوری اسلامی ایران همراه است.

این تقسیم‌بندی تاریخی، به خواننده کمک می‌کند تا سیر تطور فقه سیاسی را در بستر زمان و شرایط اجتماعی درک کند.

یکی از نقاط قوت علمی کتاب، روش تحلیل انتقادی کدیور است. او نه‌ تنها نظریه‌ها را توصیف می‌کند، بلکه با بررسی پیش‌فرض‌های کلامی و فقهی آن‌ها، به نقد لوازم و پیامدهایشان می‌پردازد. برای مثال، در بررسی نظریه ولایت فقیه، کدیور به این نکته اشاره می‌کند که این نظریه، هرچند در دوره معاصر به‌عنوان یک الگوی غالب مطرح شده، اما در تاریخ فقه شیعه تنها یکی از چندین نظریه بوده و اجماع کاملی بر آن وجود ندارد. او با ارجاع به آرای فقهایی مانند آخوند خراسانی، که در اواخر عمرش ولایت فقیه را به‌طور مطلق انکار کرد، نشان می‌دهد که حتی در میان فقهای برجسته، اختلاف‌نظرهای عمیقی وجود داشته است.

مشروعیت، قدرت و آزادی
از منظر فلسفی

کتاب کدیور یک تأمل عمیق درباره مفهوم مشروعیت سیاسی در چارچوب فقه شیعه است. او با طرح این پرسش که منبع مشروعیت قدرت سیاسی چیست – خداوند، مردم، یا ترکیبی از هر دو – به بررسی نظریه‌های دولت می‌پردازد. نظریه‌هایی که بر مشروعیت الهی بلاواسطه تأکید دارند (مانند ولایت فقیه مطلقه) اغلب به حاکمیت فردی فقیه اولویت می‌دهند، در حالی‌که نظریه‌های الهی-مردمی (مانند دولت مشروطه یا دولت انتخابی اسلامی) به نقش مردم و نهادهای مدنی توجه بیشتری نشان می‌دهند.

کدیور با این تحلیل، به‌ طور ضمنی به یک پرسش فلسفی بزرگ‌تر اشاره می‌کند: آیا می‌توان در چارچوب فقه سنتی، به یک نظام سیاسی دموکراتیک و عادلانه دست یافت؟

کتاب همچنین به بحث درباره نسبت دین و سیاست می‌پردازد، موضوعی که در فلسفه سیاسی مدرن نیز جایگاه ویژه‌ای دارد.

کدیور با معرفی نظریه‌هایی مانند «وکالت مالکان شخصی مشاع» (ارائه‌شده توسط مهدی حائری یزدی)، نشان می‌دهد که برخی فقها تلاش کرده‌اند مفاهیم مدرن مانند مالکیت و وکالت را در چارچوب فقهی بازتعریف کنند تا به یک مدل حکومتی سازگار با آزادی و انتخاب مردم برسند. 
این تلاش، نشانه‌ای از پویایی فقه شیعه و ظرفیت آن برای گفتگو با مفاهیم مدرن است.

دعوتی به تأمل و گفتگو

آنچه این کتاب را از یک اثر صرفاً علمی متمایز می‌کند، لحن صمیمی و دعوت‌کننده کدیور است. او مانند فردی دانا، خواننده را به سفری فکری می‌برد؛ سفری که در آن پرسش‌ها مهم‌تر از پاسخ‌های قطعی‌اند.

قلم کدیور، با وجود دقت علمی و استدلال‌های پیچیده، هرگز خشک و بی‌روح نیست. او با زبانی که گاه شاعرانه و گاه پر شور است، خواننده را به تأمل در مفاهیمی چون عدالت، آزادی و مسئولیت دعوت می‌کند. برای مثال، هنگامی که از نظریه دولت مشروطه با نظارت فقها سخن می‌گوید، با اشاره به تلاش فقهایی مانند نائینی برای آشتی دادن حکم الهی و حق مردم، خواننده را به تحسین این جهش فکری در تاریخ فقه شیعه وامی‌دارد.

کتاب کدیور از زمان انتشارش در سال ۱۳۷۶، بحث‌های فراوانی برانگیخته است. برخی منتقدان که نقدشان بیشتر سیاسی است تا علمی و مبتنی بر روش فلسفی، مانند حسن رحیم‌پور ازغدی، معتقدند که کدیور با برجسته کردن اختلاف‌نظرها در فقه شیعه، به‌دنبال تضعیف نظریه ولایت فقیه و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی بوده است. 

آن‌ها استدلال می‌کنند که کدیور با نادیده گرفتن مواضع مشترک فقها، تصویری متشتت از فقه سیاسی ارائه کرده است.

در مقابل، کدیور این نقدها را نشانه‌ای از جدیت پیام کتاب می‌داند و معتقد است که نقد و گفتگو، تنور اندیشه سیاسی را گرم‌تر می‌کند. او در پیشگفتار کتابش از همه منتقدان، حتی آن‌هایی که با اعتراض و رد کتاب واکنش نشان داده‌اند، تشکر می‌کند و این خود نشان‌دهنده روحیه باز و گفت‌وگومحور اوست.

دعوتی به بازاندیشی

نظریه‌های دولت در فقه شیعه بیش از یک کتاب فقهی یا سیاسی، دعوتی است به بازاندیشی در نسبت دین و قدرت.

کدیور با این اثر، ما را به این پرسش وا می‌دارد که آیا فقه شیعه می‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای دنیای مدرن باشد؟ آیا می‌توان از دل سنت، نظامی عادلانه و مردم‌سالار بیرون آورد؟
        

0