معرفی کتاب زندگی زناشویی ماهی های قرمز اثر گوادالوپه نتل مترجم سارا عصاره

زندگی زناشویی ماهی های قرمز

زندگی زناشویی ماهی های قرمز

گوادالوپه نتل و 1 نفر دیگر
5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

ناشر
نی
شابک
9786220606512
تعداد صفحات
80
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        اوبلوموف، آخرین ماهی قرمزمان، دیروز بعدازظهر مُرد. چند روزی بود به دلم افتاده بود که این اتفاق می‌افتد، از همان روزی که دیدم تقلاکنان توی تُنگ گِردش حرکت می‌کند. دیگر مثل قبل ورجه‌ورجه نمی‌کرد، حتی برای گرفتن غذا یا دنبال کردن پرتوهای خورشید که محیط زندگی‌اش را دلچسب‌تر می‌کردند. انگار از ملال و افسردگی رنج می‌برد. چیز خیلی زیادی از این حیوان نفهمیدم. چند بار صورتم را به شیشه‌ی تُنگش چسباندم و توی چشم‌هایش نگاه کرد. دلم می‌سوخت از این که تنها در تُنگ شیشه‌ای می‌دیدمش. خیلی مطمئن نیستم خوشبخت بود یا نه.

      

یادداشت‌ها

          کتاب با سه داستان کوتاه و در موجزترین شکل ممکن سختی روابط انسانی را از طریق مشاهده‌ی رفتارهای جانوران پیرامون به تصویر می‌کشد،  جانورانی که با هم می‌جنگند، از هم خوششان نمی‌آید،  عاشق می‌شوند و درد فراق می‌کشند. انگار انسان‌ها در این سه داستان با خیره شدن به روابط بین جانوران در روابط خودشان عمیق‌تر می‌شوند،  در سخت و ناممکن بودن آن،  در اینکه چه اندازه نمی‌شود آن را توضیح داد،  در دشمنی‌های پنهان،  احساساتی که هرگز به زبان نمی‌آید و چیزهایی که در وجود خودتان هست بی آنکه ببینیدش و شما را شگفت زده می‌کند. 
کتاب علاوه بر خوش‌خوان بودن،  طراحی جلد بی‌نظیری هم دارد. 
چیز دیگری که در این داستان‌ها برای من جالب است ادبیات مکزیک است.  ادبیات مکزیک حتی وقتی دارد درباره‌ی چیزهای روزمره صحبت می ‌کند ناخوداگاه جادویی می‌شود.  سبک مورد علاقه‌ی من.  بعد از خواندن این کتاب داشتم با خودم فکر می‌کردم خوب این درست است که ما داریم در یک جهان واقعی زندگی می‌کنیم و چیزها و آدمها را لمس می‌کنیم اما همه‌ی چیزهای ممکن وقتی در ذهن ما با تجربه‌های قبلی‌مان در می‌آمیزد و خودش را باز تعریف می‌کند خیال انگیز و جادویی می‌شود.  ادبیات مکزیک اینگونه خودش را نمایان می‌کند با در هم آمیختن واقعیت و جادویی که در ذهنمان می‌سازیم و حتی گاهی در روابط روزمره‌مان هم آن را جاری می‌کنیم.  و اینگونه واقعیت را با خیال در هم می‌آمیزیم.  شاید فقط به این خاطر که دلمان می‌خواهد زندگی را درک کنیم و زندگی در واقعیت افسار گسیخته‌اش مثل یک ماهی از دستانمان می‌گریزد و پیش می‌رود گاهی بی آنکه معنایی داشته باشد. سخت، سرد و دور از دسترس.


        

6