معرفی کتاب سرزمین غریب اثر ارنست همینگوی مترجم رامتین ابراهیمی کتابعمومیداستان سرزمین غریب ارنست همینگوی و 1 نفر دیگر 3.1 6 نفر | 3 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 6 خواهم خواند 3 ناشر ققنوس شابک 9786002783868 تعداد صفحات 96 تاریخ انتشار 1396/12/5 توضیحات کتاب سرزمین غریب، مترجم رامتین ابراهیمی. یادداشتها محبوبترین جدیدترین مسعود بربر 1400/12/1 در سرزمین غریب داستان بلندی از همینگوی در همان فضای همیشگی آثار اوست، با همان لحن و همان جهان داستانی و همان روابط آدمها و همان گفتگوها اما با شیوهی روایی متفاوت. مردی با دختری همسفر است. روایت بلندی از لحظات سفر را میخوانیم و گفتگوهای مرد و دختر را. مرد نویسنده است و پیش از این دو همسر داشته. داستان افکار مرد و گفتگوهایش با دختر و توقفهای بین راهیشان را میخوانیم و سرانجام در پایان داستان خاطرهای از مرد میشنویم که بیانگر واقعهای است که زمانی بر او گذشته است. تا اینجا پیرنگگریزی و مستندنمایی داستان و موضوع و فضا و جهان داستانی و باقی موارد همچون دیگر آثار همینگوی است ویژگی متفاوت مهم این داستان آن است که برخلاف دیگر آثار همینگوی بارها افکار مرد را هم روایت میکند. اگرچه نه به اما شیوه جریان سیال ذهن و با همان روایت همیشگی دوربینی و تصویری همینگوی طرفیم اما مدام راجر با خود فکر میکند و محتوای این فکر عینا به خواننده ارائه میشود. یک جا پنج صفحه به نقل افکار راجر اختصاص یافته است. گویی همینگوی میخواسته چنین شیوه روایی را هم بیازماید. واقعه پایانی داستان اشاره به اتفاقی که یک بار برای خود همینگوی افتاده است هم دارد. «در سرزمین غریب» ترجمه رامتین ابراهیمی از L'étrange contrée است که نشر ققنوس در سال ۱۳۹۷ در ۹۴ صفحه منتشر کرده است. 0 2 R. 1403/9/30 دوستی این کتاب رو به من هدیه داد و منم تا قبل از این نمیدونستم همچین کتابی وجود داره بسیار من رو یاد وداع با اسلحه می انداخت و بسی زیبا و دلنشین بود جاهایی از داستان هم شبیه به فیلم locke 2013 با بازی تام هاردی است که در آن در تمام مدت فیلم در ماشین است و با خودش حرف میزند گرچه شاید خیلی ها این داستان رو دوست نداشتند ولی من واقعا دوست داشتم و لذت بردم ✌️ 0 0 فهیمه . مؤذن 1402/11/10 یک داستان بلند بود که در یک نشست میتوان خواند _البته من در سه روز خواندم_ داستان ابتدای و انتهای مشخصی ندارد و فقط برهه ای از یک سفر دو نفره و طولانی را روایت می کند که با دیالوگ های زیادی همراه است و گاها در دیالوگ ها یک جمله تکرار میشود " آیا من رو دوست داری ؟؟" که حکایت دارد از یک رابطه ی نامعمول و نامطمئن به دلیل اختلاف سنی زیاد. ابهامات زیادی داشت که علیرغم سانسورهای قابل فهم ، فکر نمیکنم به ترجمه مربوط میبود، و فکر میکنم سبک خود نویسنده بود . هرچند که با خواندن پیرمرد و دریا انتظار بیشتری از همینگوی داشتم . داستان شخصیت ها کامل و مشخص بیان نمیشد و فقط اشاره ی کوچکی به زندگی آنها شده بود ، بیشتر بیانگر نوع رابطه ای بود که داشتند و انتظاراتی که در این رابطه ی غیرعرف از همدیگر داشتند . و مشخصا از نوع داستان هایی نبود که دوست داشتم . و چیز بیشتری هم راجع به آن نمیتوان گفت . 0 19