معرفی کتاب دیار خوابگردی اثر میا کوتو

دیار خوابگردی

دیار خوابگردی

میا کوتو و 2 نفر دیگر
4.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

4

ناشر
افق
شابک
9786003538436
تعداد صفحات
264
تاریخ انتشار
1399/6/15

توضیحات

        «دیار خوابگردی» در جنگ داخلی موزامبیک می گذرد و زندگی «مویدینگا»، پسری دچار فراموشی را در جست وجوی گذشته نشان می دهد. «طاهر»، پیرمردی که مویدینگا را پیدا کرده به او حرف زدن می آموزد و در برابر هول وهراس محیط از او حمایت می کند. این دو، پیوسته در جست وجوی خوراک و سرپناهی برای ادامه زندگی سرگردان خویش اند. این داستان چنین آغاز می شود: «طاهر و مویدینگا به اتوبوس نیم سوخته کنار جاده ویران می رسند و در آن خانه می کنند. نزدیک اتوبوس جنازه ای پیدا می کنند که چمدانی حاوی چند دفترچه کنارش افتاده است. داستان این دو سرگشته با چارچوب داستان «کیندزو»، نویسنده دفترچه ها درمی آمیزد. او که خود قربانی دیگر جنگ است، دِه خود را ترک می گوید تا ناپاراما، جنگاور مقدس شود؛ اما عاشق زنی می شود و به او قول می دهد پسربچه اش را بیابد و...».
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دیار خوابگردی

نمایش همه
هستی

هستی

1403/3/12

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

✨️جنگ تمام جاده ها را ویرانه کرده بود.کفتارها درکوره راه ها ویلان بودندو درمیان خاک و خاکستر بو می کشیدند.چشم انداز به اندوه آمیخته بود،چنان که کسی تاکنون نظیر آن را ندیده بود.رنگ هایش به سق دهان می چسبیدند؛رنگ هایی چرک،آن چنان کثیف و چرک که هر تازگی و طراوتی را از دست داده بودندو دیگر یارای آبی شدن نداشتند.اینجا آسمان تصورناپذیرشده بودو موجودات،حلقه به گوش و تسلیم مرگ،به زمین خو گرفته بودند.جاده ای که اکنون پیش چشم ماگسترده است به جاده ی دیگری برنمی خورد.فرسوده تر ازقرن ها،یکه وتنها،باهمه ی مسافت ها بردوش،درازکشیده است.کنارجاده،اتومبیل های سوخته،بازمانده ی تاراج،درحال پوسیدن اند.درمحیط گرمدشت،فقط درخت های بائوباب سیر آفاق می کنندو گل هاشان را می پراکنند.پیرمرد وپسربچه ای در جاده به راه اند.سلانه سلانه گام برمی دارند،انگار اززمان تولدکارشان فقط سفربوده است.مقصدشان نامعلوم است و بی سمت و سو،به انتظار آنچه پیش روست.ازجنگ می گریزند؛جنگی که همه ی کشور را آلوده کرده است.بااین خیال باطل پیش می روند که جایی فراسوی آنجاپناهگاه امنی باشد.پابرهنه گام بر می دارند،جامه شان به رنگ جاده. (این قسمت اول کتاب و خیلی دوست داشتم و خیلی جالب توصیف کرده )

0

یادداشت‌ها