بولوار پارادایس

بولوار پارادایس

بولوار پارادایس

محمدرضا ذوالعلی و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

....ناگهان چیز آشنایی حس کرد.کیفیتی نامعلوم توی فضا موج میزد که ذهنش را به شدت درگیر میکرد اما نمیدانست چیست،با سرگشتگی اطراف را نگاه کرد.سعی کرد بفهمد چه چیزی روی او این تاثیر را گذاشته،احساس آشنایی داشت.شاید چیزی یا کسی را دیده بود که می شناخت.چیز خاصی ندید.همه چیز به طرزی معمول و آشنا غریب بود. زن توی باجه ی خودپرداز کارش را تمام کرد،چرخید و از کنارش رد شد.برای یک لحظه نگاهشان به هم گره خورد.چیزی شبیه یک الهام به ذهنش هجوم آورد.انگار راز جنایتی را ناگهان فهمیده باشد...