معرفی کتاب میدگارد؛ افسانه چشمه کوه مشرق (بخش دوم) اثر احمدرضا صالحی سیف آبادی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
22
خواهم خواند
8
توضیحات
نوشتار حاضر بخش دوم از افسانه چشمه کوه مشرق است. افسانه میدگارد حکایتی بسیار جذاب و مهیج از سرگذشت پسری است که مادرش آدمیزاد و پدرش غیرآدمیزاد بوده و این امر ناخواسته او را به سرزمین های افسانه ای می کشاند که در آنجا تمام موجودات اهریمنی طمع به دست آوردن قدرت این جوان را دارند و برای آمدنش لحظه شماری می کنند و از این میان یک دختر زیباروی از طایفه ثارها دشمنی نامشخصی با این پسر داشته و پیوسته درصدد کشتن وی است...
لیستهای مرتبط به میدگارد؛ افسانه چشمه کوه مشرق (بخش دوم)
نمایش همه1404/3/2
1402/2/22
یادداشتها
5 روز پیش

از اونجایی که من کل مجموعه رو طی شیش ماه خوندم، یجورایی دقیقا سیر پیشرفت داستان یادم نیست. اما یادمه که جلد سه و چهار رو با نسخه الکترونیک تو سه روز تمام کردم. جلد سوم از دو جلد اول بهتره، از جلد اول در زمینه خلاقیت و انسجام و از جلد دوم در زمینه کشش و تعلیق.....همونطور که از اسمش معلومه کاملا به جلد دو وابستهست و نیازه که پشت سر هم خونده بشن.....شیوه دیالوگ پردازی این جلد گرچه باعث مشخص شدن جملات کاراکتر ها میشد، اما به علت توصیف نکردن لحن و حس و حال باعث شد کاراکتر ها شکل هم بنظر بیان...... بریم سراغ شخصیت پردازی. خب آریا تو این جلد پیشرفت کرده، خصوصا که تونست از پس شاهزاده و پادشاه ثارها بر بیاد. ولی انصافا چرا وقتی خواستن طلسم رو اجرا کنن مثل ماست وایساد تا کیارش بدبخت بشه؟؟؟ من انتظار داشتم اگر کمک کیارش نکنه حداقل یه چندتا دیالوگ عاطفی به تینا بگه یا مثلا یکم دنبال راه دیگه ای بگرده...ولی اتفاق نیوفتاد.اینطور که بوش میاد آریا قراره آخر های داستان قوس شخصیتی منفی پیدا کنه، با توجه به رفتارهاش توی این جلد. بنظرم از پتانسیل شخصیت کیارش خوب استفاده نشده.(تو جلد چهار به این نتیجه رسیدم البته) نویسنده هی خواسته روی قدرت آریا مانور بده و به این خاطر باقی دوست هاش اصن پیشرفت خاصی ندارن....بجز جنگ با دهاکا که انصافا همه بچه ها گل کاشتن! ژولیت و تینا تو این جلد خیلی شبیه بهم بودن....فالی هم که کلا با اون حرکت بچگانه به همه کارها گند زد(حسرت به دل موندم یه کتک فالی رو بزنم😂)تو جلد هفت علت این کارش معلوم میشه ولی بی هیچ پردازش خاصی. تینا چرا انقدر ضعیف بود؟ یعنی حتی خود نویسنده هم تو کتاب ده بار گفته تینا ترسوعه! چون جلد های بعد رو خوندم واقعا دلم میخواد بگم تینا لیاقتش بود که توی این چند جلد بهتر به تصویر کشیده بشه. درباره صوفیا هم بهتره چیزی نگم چون قطعا جلد های بعدی اسپویل میشه... یه عکسم دادم هوش مصنوعی از دختر های مجموعه بزنه:فالی، ژولیت، تینا، صوفیا
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.