کاپیتان آرتور هستینگز که هنوز از جراحتی که در جنگ دیده بهبود نیافته و در حال گذراندن مرخصی استعلاجی است، از یکی از دوستانش به نام جان کاوندیش نامه ای دریافت می کند که او را دعوت می کند تا دوره نقاهت خود را در استایلز کورت بگذراند. هستینگز پس از ورود به استایلز با بقیه اعضای خانواده کاوندیش آشنا می شود. از جمله، امیلی که خانم خانه و نامادری جان و لارنس کاوندیش است و جان و لارنس برای تامین معاش کاملا وابسته به او هستند. امیلی درگیر بعضی فعالیتهای بشردوستانه است و یکی از این فعالیتها این است که به پناهندگان جنگی و از جمله گروهی از بلژیکی ها کمک می کند. هستینگز یکی از این پناهندگان را از قبل می شناسد. او، کارآگاه معروف، هرکول پوآرو است ... "ماجرای اسرارآمیز در استایلز" اثر به یادماندنی و مهمی است، چون اولین کتابی است که کریستی نوشته و اولین باری است که پوآرو، کارآگاه بلژیکی به خواننده معرفی می شود. کریستی نگارش این کتاب را در 1916 در بحبوحه جنگ جهانی اول آغاز کرد. در آن سالها در داروخانه ای در یک بیمارستان کار می کرد و در اوقات فراغتش روی این کتاب کار می کرد و سعی می کرد به این پرونده پیچیده و کارآگاه عجیب و غریب حیات ببخشد. کریستی پس از پایان نگارش کتاب آن را برای شش ناشر مختلف ارسال کرد و همه آنها کتاب را رد کردند. تا اینکه بالاخره انتشارات Bodley پذیرفت تا کتاب را با شرایطی نه چندان منصفانه منتشر کند. از انتشار کتاب تنها 25 پوند عاید کریستی شد.رمان های امور اسرار آمیز در استایلز THE MYSTERIOUS AFFAIRS AT STYLES و پرده (CURTAIN) نخستین و آخرین آثار خانم آگاتا کریستی شناخته می شوند.البته ذکر این نکته در این جا حائز اهمیت است که خانم کریستی رمان دیگری دارد که از نظر تاریخ نگارش “آخرین رمان می باشد” ولی وی به خواست خود و به منظور خاص و با پیش بینی های قبلی با توجه به وقایع نخستین رمان یعنی “اسرار خانه ییلاقی”، را به عنوان آخرین کار خود برگزیده است.نخستین رمان وی، را طلوع در استایلز “اسرار خانه ییلاقی” و آخرین آن را “غروب استایلز” نامیده ایم. هر دو کتاب، به عنوان “نخستین و آخرین رمان” نامگذاری شده اند چون حوادث و رویدادها رابطه و تسلسل ویژه ای در ارتباط با یکدیگر دارند.گذشت زمان و از جوانی به پیری رسیدن را در این دو کتاب با مرور دو رویداد به خوبی لمس می کنیم. در کتاب طلوع در استایلز پوارو، کارآگاه تیز هوش آنچنان بر اثر تجسم و پیدا کردن سرنخی تازه هیجان زده روی چمن ها دوان و رقصان و دیوانه وار حرکت می کند که با پلیس تصادم می نماید… و در غروب استایلز “پرده” پواروی پیر را در بستر می بینیم که به جای هر حرکت ظاهری فقط می تواند حرکات را تجسم کند…