تاریخ هرودوت

تاریخ هرودوت

تاریخ هرودوت

4.2
4 نفر |
2 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

3

شابک
9789643314699
تعداد صفحات
584
تاریخ انتشار
1398/3/1

توضیحات

کتاب تاریخ هرودوت، مترجم مرتضی ثاقب فر.

لیست‌های مرتبط به تاریخ هرودوت

جین ایرغرور و تعصبصبحانه قهرمانان

پیشنهادهای کتاب‌فروشان هاروارد

100 کتاب

کتاب‌فروشی جای محشری است! هم به خاطر حضور کتاب‌ها و هم کتاب‌فروشان. کتاب‌فروشان [خوب]، اطلاعات کاملی در مورد کتاب‌ها دارند و کافیست سلیقه‌ی کتاب‌خوانی شما دستشان بیاید تا با پیشنهادهای معرکه‌شان غافلگیرتان کنند. یک کتاب‌فروش خوب می‌تواند شما را به کتاب محبوبِ بعدی‌تان معرفی کند و حتی بر مسیر کتاب‌خوانی شما تأثیر بگذارد. یکی از دلایل منحصربه‌فرد بودن تجربه‌ی خرید از کتاب‌فروشی، همین کتاب‌فروشان هستند. در همین راستا، کتاب‌فروشی هاروارد، اوایل دهه‌ی 2000 میلادی، در یک اقدام تحسین برانگیز پیشنهادهای عمومی کتاب‌فروشانش را جمع‌آوری و مرتب و نتیجه را در قالب یک لیست صدتایی منتشر کرده است. حالا افرادی هم که به صورت مجازی از این کتاب‌فروشی خرید می‌کنند، می‌توانند پیشنهادهای عمومی کتاب‌فروشان را ببینند تا تجربه‌ی خرید حضوری از کتاب‌فروشی برایشان تا حدی شبیه‌سازی شود. (به دلیل محدودیت صدتایی بهخوان صرفاً کتاب‌های اول مجموعه‌های ارباب حلقه‌ها، کمدی الهی، نیروی اهریمنی‌اش و نارنیا ضمیمه شده‌اند)

86

یادداشت‌ها

          بعد از خوندن این کتاب فهمیدم که هرودوت نه تنها پدر تاریخ نویسی بلکه پدر خیلی چیزای دیگه هم هست. از جمله مردم‌شناسی، سفرنامه‌ نویسی، جغرافی و ... .
کتاب خیلی مفصله و من هم به صورت منسجم نخوندمش بلکه بیشتر بخش مربوط به ایرانش برام مهم بود. گزارش کامل حداقل تو بهخوان ازش عیر ممکنه برای همین نظراتم و نکاتی که توجهم رو جلب کرد فقط به صورت تیتر وار وینویسم.


۱- با اینکه از نظر تاریخی هنوز هرودوت تو دنیای اسطوره‌ای (میتوسی) زندگی میکنه اما کاملا مشخصه که گذار به دنیای لوگوسی شروع شده. هرودوت با اینکه همه جا از خدایان یونان نام میبره اما دیگه مثل ایلیاد هر پدیده‌ای رو با ارجاع به عالم خدایان معنا نمیکنه و اتفاقا به علت یابی‌ های ماوراء الطبیعی با تردید نگاه میکنه. 

۲- چیزای عجیب غریب درباره ایران زیاد میگه. بی انصافیش درباره ایران روشنه ولی این باعث شده که مترجم فارسی هم با بی انصاف باهاش برخورد کنه. یه جاهایی دوست داشتم مرحوم ثاقب‌فر زنده بود و بهش میگفتم بابا بلاخره دنیای باستان دنیای باستان بوده و توش گوش و دماغ میبریدن آدم هم میکشتن. هخامنشیان هم پسر پیغمبر نبودن که با عدل کامل حکومت کنن.


۳- در ادامه کمبود عناصر اساطیری تو کتاب، باید اشاره کنم که هرودوت به شدت تجربه گراست. هر جایی میره بیشتر از اینکه دنبال خدایان اون سرزمین باشه دنبال عوارض جغرافیایی، رودها و منشأهاشون، نقشه محیط و ... است. حتی وقتی به اداب مردم اون سرزمین هم میپردازه بیشتر از جنس کاری مثل مردم شناسیه تا چیز دیگه.

۴- به خدایان حتی یوتان دید خوبی نداره. جایی میگه: «خاستگاه هر یک از این خدایان چیست؟ آیا همیشه وجود داشته اند؟ دارای چه شکلی بوده اند؟ در گذشته یونانیان هنوز پاسخ این پرسش ها را نمی دانستند، زیرا تا جایی که من می دانم هزیود و هومر دست کم چهارصد سال پیش از من زندگی میکرده اند و این شاعران بوده اند که در چکامه های خود نام و تبار خدایان را سرودند و به یونانیان آموختند و کارکردها و وظایف ایشان را برشمردند و چهره های آنان را توصیف کردند. شاعرانی که میگویند پیش از این دو شاعر می زیسته اند در واقع به نظر من پس از ایشان بوده اند. (آنچه در آغاز گفتم از کاهنههای دودونا شنیده بودم، اما مطالب مربوط به هزیود و هومر عقاید خودم هستند.)» ص ۲۶۰

۵- همونقدر که از ایران فراریه، در عوض دنبال مصره. هی تو جای جای کتاب دوست داره یونان رو بچسبونه به مصر یا حتی مصر رو برتر نشون بده. مثلا جایی اشاره میکنه که ما یونانیان هم خدایان و هم اداب مذهبی رو از مصریان گرفتیم.(الان پشیمونم که چرا شماره صفحه رو یاداشت نکردم.) حتی جای دیگه اذعان میکنن که تقویم مصریان از مال ما بهتره چون اونا با اضافه کردن پنج روز به اخر سالشون تقویم رو درست میکنن اما ما مجبوریم هر ماه کم و زیاد کنیم روزهامون رو. ( ظاهرا تقویم مصر شمسی و تقویم یونان قمری بوده.)

۶- وقتی داشته از مصر بازدید میکرده یه روایت دیگه ای از داستان ایلیاد میشنوه که برام خیلی جالب بود. از صفحه ۲۸۹ شروع میکنه. میگه پاریس بعد از اینکه هلن و اموال منلائوس رو میدزده، بر اثر باد ناموافق به جای اینکه به تروا برسه، میره به یکی از جزایر مصر. بعد از چند روز وقتی پادشاه اونجا میفهمه داستان چی بوده به پاریس میگه اگه مهمان من نبودی حتما تا الان میکشمت (یونانی ها اعتقادی دارند که اگر کسی حتی یک لقمه تز سفره تو خورده باشه مهمان تو حساب میشه و مدافعش خود زئوسه و اگر تو بکشیش از طرف زئوس کیفر داده میشی.) برای همین تصمیم میگیره که هلن و اموال منلائوس رو نگه داره و خود پاریس و همسفراش رو بفرسته تروا. 
پاریس بدون هلن به تروا میرسه ولی منلائوس فکر میکنه هلن همچنان تو ترواست. هرودوت اینجا به نکته جالبی اشاره میکنه که وقتی منلائوس به تروا رسید، پریام و بقیه ریش سفیدها به اون گفتن که هلن اینجا نیست ولی اون باور نکرد. توی ایلیادی که من خوندم (ترجمه مرحوم نفیسی) هلن حتی تو روند داستان هم حضور داشت و فکر نمیکنم بقیه ایلیاد های موجود همچین تفاوت داستان فاحشی داشته باشند. چون زمان هرودوت هنوز ایلیاد مکتوب نبوده احتمالا نقلی که اون شنیده بوده اینجوری بوده. این نکته نشون میده که چقدر روایت های متفاوتی از ایلیاد وجود داشته.
برگردیم به داستان. منلائوس باور نمیکنه که هلن تو تروا نیست تا وقتی که تروا شکست میخوره و هرچی دنبال هلن میگرده پیداش نمیکنه. تا اینکه یه سرباز میاد بهش میگه هلن کجاست. منلائوس هم‌ میره بدون اینکه قطره تی خون از دماغ کسی بیاد هلن و اموالش رو از مصر پس میگیره.
 هرودوت با استناد به چنتا از بندها ایلیاد و اودیسه میگه هومر این داستان رو میدونسته ولی چون به داستانش لطمه میزده تعریفش نکرده. چنتا استدلالم میکنه که پریام اینقدر احمق نبوده که به خاطر هلن کل تروا رو بدبخت کنه. (باز اینجا هم تفاوت دنیای اساطیری هومر و دنیای در حال گذار هرودوت رو میبینم. تو جای ایلیاد پریام دزدیدن هلن و جنگ رو اراده‌ خدایان میدونه اما هرودوت از منطق پریام صحبت میکنه.)

۷- گزارشی که هرودوت از زبان کاهنان مصری در صفحه ۲۹۵ درباره ساخت اهرام میده (که فکر میکنم جزو متقدم ترین گزارش ها در این باره باشه) به هیچ وجه آمیخته به جادو و اجنه و UFO نیست. از زبون کاهن میگه اول یه جاده از سنگ فرش سیقلی ساختن. سنگها رو از جای دیگه رسوندن اینجا و با دستگاه هایی که توان بالا کشیدن این سنگ های بزرگ رو به اندازه یک طبقه داشت، طبقه طبقه چیدند. تمام داستان کاملا فنی بوده و نه جادویی.

۸- من یادمه تو دبیرستان وقتی از حمله کمبوجیه به مصر صحبت میشد همیشه میگفتند که ایران طی یک حرکت غافلگیرانه از دریا حمله کرد درحالی که مصری ها فکر میکردند از طرف عربستان و خشکی حمله میکنه. اما حداقل هرودوت که معتقده ایران از همون خشکی حمله کرد.

(ادامه در کامنت)
        

20