معرفی کتاب خلوتکده اثر ژان پل سارتر مترجم قاسم صنعوی

خلوتکده

خلوتکده

ژان پل سارتر و 1 نفر دیگر
3.7
11 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

17

خواهم خواند

6

شابک
9786005026863
تعداد صفحات
80
تاریخ انتشار
1398/4/16

توضیحات

        بسیاری از منتقدان، این نمایشنامه را – که با عناوین «در بسته» و «جهنم» نیز ترجمه شده – معروف ترین اثر نمایشی سارتر می دانند. شخصیت های نمایشنامه دو زن و یک مرد هستند که با مرگ هایی متفاوت از دنیا رفته اند وحال در یک جا گرد آورده شده اند. کار آنان نمایش عذاب های ضمیر انسان های محروم از آزادی است.خود سارتر درباره ی این اثر روایتی دارد که خلاصه اش چنین است: سه دوستداشتم و خواستم نمایشنامه ای بنویسم که هر سه در آن نقش آفرینی کنند و برای آنکه به نظر نرسد یکی را کم اهمیت تر از دیگران دانسته ام به این تکنیک روی آوردم که هر سه ی آنان در تمام طول نمایش در صحنه حضور داشته باشند.چون گفته ی معروف «جهنم یعنی دیگران» در این اثر آمده، سارتر برای رفع شبهه دراین مورد گفته است: پنداشته اند که من می خواستم بگویم رابطه های ما با دیگران همواره مسموم است و این رابطه ها همیشه جهنمی اند، حال آنکه می خواهم بگویم اگر رابطه با دیگری پیچیده و آلوده باشد، آن وقت دیگری جز جهنم نمی تواند باشد. و توجیه این گفته این است که برای شناخت خودمان، دیگران مهم تر از خودمان هستند. وقتی ما به خودمان فکر می کنیم، با وسایلی که دیگران درباره مان به ما داده اند راجع به خود داوری می کنیم. هر چه من راجع به خودم بگویم همیشه داوری دیگران در آن راه می یابد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به خلوتکده

یادداشت‌ها

مینا

مینا

1404/2/16

          دلیل اینکه رفتم سراغ این نمایشنامه‌ی سارتر، جمله‌ی معروف Hell Is Other People بود.

اسپویل داستان:
داستان درباره‌ی سه نفره که میرن جهنم و بعد می‌بینن خبری از آتیش و سیخ داغ نیست، فقط یک اتاق نسبتاً خالیه و خودشون سه نفر که نمیتونن ازش خارج بشن. و این سه نفر و این واقعیت که قراره تا ابد همونجا با هم بمونن و آینه‌ی اعمال و ذات حقیقی هم باشن، تبدیل به شکنجه و عذاب ابدیشون میشه.
***
پایان اسپویل 

ترجمه‌های زیادی از این نمایشنامه‌ی کوتاه تا حالا منتشر شده با اسامی مختلف که من اول این نسخه رو (خلوتکده ترجمه صنعوی) خوندم که ترجمه‌ش خوب بود نسبتا، فقط یک مقدار سخت‌خوان بود. بعد رفتم ترجمه‌ی دیگری ازش رو خوندم به اسم دوزخ ترجمه سمندریان. اون ترجمه روون‌تر بود ولی متاسفانه همون اوایل به دو اشتباه واضح در ترجمه برخوردم و درجا گذاشتمش کنار.
تصمیم دارم ترجمه انگلیسی هم که عنوانش No Exit هست رو بخونم و ببینم چقدر سانسور داشته ترجمه فارسی. یک فیلم خیلی قدیمی و سیاه سفید هم از این نمایشنامه تو یوتیوب هست. دیدنش برای درک بهتر نمایشنامه خالی از لطف نیست... (یعنی امیدوارم!)
        

4