معرفی کتاب گریزها اثر اولگا توکارچوک مترجم فریبا ارجمند

گریزها

گریزها

اولگا توکارچوک و 2 نفر دیگر
4.5
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

1

ناشر
همان
شابک
9786226203166
تعداد صفحات
408
تاریخ انتشار
1398/11/2

توضیحات

کتاب گریزها، مترجم فریبا ارجمند.

پست‌های مرتبط به گریزها

یادداشت‌ها

        گریزها رمانی است دربارۀ سفر در قرن بیست و یکم و کالبد آدمی؛ رمانی که از زندگی، مرگ، حرکت و سلوک حرف می زند. گریزها حکایت سفر به آفاق و انفس است، از جای جای جهان تا درون بدن انسان. از فیلیپ وِرهِیِن، کالبدشناس هلندی قرن هفدهم که پای خود را تشریح و اجزای آن را نقاشی کرد تا برده ای آفریقایی که در قرن هجدهم در دربار اتریش به مقام مهمی رسید و پس از مرگ جسدش را پر کردند و به نمایش گذاشتند. در قرن نوزدهم، قلب شوپن در سفر مخفیانه ای از پاریس به ورشو رفت و بالاخره در دوران معاصر، همسر و کودکِ مرد جوانی در سفری تفریحی به جزیره ای در کرواسی به نحو اسرارآمیزی ناپدید می شوند. اولگا توکارچوک، با نگاه عمیق و ظرافتی که خاص اوست، ما را از لایۀ سطحی مدرنیته فراتر می برد و متوجه کُنه طبیعت بشر می کند. «زمین گرد است، پس بیایید بیش از حد خودمان را به جهت مقید نکنیم. برای کسی که اهل ناکجاست، هر حرکتی بازگشتی است، چرا که هیچ چیز مثل خالی بودن ما را به سوی خود نمی کشد.»

نظر کاملاً شخصی من :::
یک کتاب که مجموعه ای از کنجکاویهاست، یک اثر مدرنِ باستانی …
توی یک میکرو مقاله در مورد ویکی پدیا حرف میزنه و میگه که ویکی پدیا شگفتی جهان است.
«گریزها» آداب، خط‌مشی و سرانجام حکمت الهیِ پویایی را بیان می‌کند.
مقاله‌های سیال کتاب در جست‌وجوی واقعیت‌های قابل مشاهده زندگی است: مرگ، ظلم، شادی، جنگ، آداب فرزندپروری و عدم انسجام فردی.
تهش میگم بخونیدش 💛🌱

#گریزها
#اولگا_توکارچوک
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

20

          ۴۰۰ صفحه‌ در ۱۱ساعت و ۳۰ دقیقه.
‌
«گریزها» رمانی‌ست (اگر بشود رمان خواندش) شامل ۱۱۶ تکّه‌ی اگزیستانسیال که محور اصلی‌اش حرکت فیزیکی، بدن فانی و معنای چیزی‌ست که با نام خانه می‌شناسیمش. اثری‌ست آکنده از شهودها و ایده‌ها، مخمصه‌ای از صداها و داستان‌هایی که ظاهرن هیچ‌گونه ارتباط زمانی و مکانیی ندارند که در پیچ و خم سطح و ژرفا در گردش‌اند و اثبات واقعی بودنشان، همچون ابهامی باشکوه در طول کتاب باقی می‌ماند.
‌
«توکارچوک» هم رمان می‌نویسد و هم داستان کوتاه اما این کتاب را که می‌خوانی، حس می‌کنی که با یک رمان طرف نیستی، انگار که با یک مجموعه داستان‌های کوتاه هم طرف نیستی هرچند که برخی بخش‌هایش در ادامه توسعه و ادامه پیدا می‌کنند و گاهی در حین خواندن برخی بخش‌هایش ترجیح می‌دادم که ایکاش نویسنده مثلن همین یک بخش را به‌عنوان داستانی واحد برای کتاب انتخاب می‌کرد و پروبالش می‌داد. در کل، این کتاب شامل قطعاتی‌ست با ایده‌ی سفر در فضا و در طول زمان که با یک صدای متفکرانه و کنایه‌آمیز به یکدیگر پیوند خورده‌اند. حرکت از جایی به جای دیگر، از اندیشه‌ای به اندیشه‌ی دیگر، تمایل و جهت و در عین حال سبک این متن استدلالی خاص را معنا می‌بخشد. «توکارچوک» خودش این کتاب را با اشاره به ساختار پیچیده و غیرخطی آن به عنوان یک "رمان صورت فلکی" توصیف می‌کند. به عنوان خواننده‌ی کتاب، توصیفش کار سختی‌ست، انگار تخلیطی‌ست از تأملاتی بازتابانده شده در مقالات، داستان‌های تخیلی با تاریخ‌های تخیلی که طولشان از یک پاراگراف تا چندده صفحه متغیر است.
‌
در نهایت «گریزها» از آن دسته کتاب‌هایی‌ست که همراه با خواندن باید حسش کنی و شاید حتی از منظری عرفانی نگاهش کنی، خواندنش بسیار تجربی‌ست و ممکن است خروجی‌اش از خواننده‌ای به خواننده‌ی دیگر بسیار متفاوت باشد و همه‌ی این‌ها خواندن این کتاب را به ماجراجوییی جسورانه در دل داستان‌سرایی غیرخطی بدل می‌کند. مانند باز کردن کشوهایی‌ست که درشان گنجینه‌های متفاوت پیدا می‌کنی.
        

0