در این دنیا نباید در مقابل نیکی انتظار نیکی داشت. چه‌بسا خدایان هم سزای نیکی را بدی می‌دهند، در این صورت از بشر چه می‌توان انتظار داشت؟
        

          این کتاب ضمن یک داستان عاشقانه‌ی جذاب، شیوه‌ی زمامداری و زندگی قیصرِ قصاب روم باستان؛ نرون، و جنایاتش در سال ۶۴ میلادی را به زیبایی به تصویر می‌کشد. با خواندن این کتاب می‌توان فهمید اروپای عاری از دستورات آسمان چقدر کثیف و مبتذل است.
 معرفی و تبلیغ دین مسیح ذیل عقاید شخصیت‌های داستان نیز به خوبی صورت گرفته است. آنگونه که احساس می‌شود یکی از اهداف نویسنده ترویج دین مسیح و تصویرسازی ظلم‌هایی بوده که به پیروان مسیح پس از مصلوب شدن عیسی ع وارد آمده است. 
این کتاب در سال ۱۹۰۵ برنده جایزه نوبل ادبیات شده است.

نمره من: ۲۰
        

          این رمان روایت دلدادگی دو جوان است که در مسیر رسیدن به یکدیگر متحمل انواع رنج و مانع می‌شوند.

زمان داستان به دوران حکومت نرون (قیصر روم) بازمی‌گردد که ستمگری او، به‌ویژه علیه مسیحیان، یکی از عوامل پیش‌برنده داستان است.

نویسنده در داستان خود شرح مفصلی از شرایط پیروان مسیح، در سالهای ابتدایی گسترش مسیحیت، ارائه کرده است.

اشاره به اساطیر و موجودات افسانه‌ای روم و یونان باستان در چارچوب گفتگوهای شخصیت‌های داستان، که با توضیحات مترجم (به‌صورت ته‌نویس، Endnote) همراه شده است، می‌تواند زمینه‌ساز آشنایی خوانندگان علاقه‌مند با این اساطیر و موجودات شود.

زبان ترجمه داستان، در مقایسه با زبان معیار امروز، نسبتاً متکلف است ولی نمی‌توان آن را مانع روان‌خوانی داستان دانست.

این کتاب احتمالاً برای علاقمندان به روایت‌های دارای مضمون عاشقانه و/یا تاریخی جذاب خواهد بود.

این مرور مبتنی بر دیدگاه «شخصی» مرورنویس است.