انتخاب سوفی اثر ویلیام استایرن یه جورایی ترکیبیه از یه عاشقانه تلخ، یه تراژدی هولناک و یه روانکاوی عمیق از زخم‌های گذشته. داستان از دید استینگو، یه نویسنده‌ی جوان و آرمان‌گرا توی نیویورک بعد از جنگ جهانی دوم روایت می‌شه. اون همسایه‌ی یه زوج عجیب و پر رمز و راز می‌شه: سوفی، یه زن لهستانی زیبا و شکننده با گذشته‌ای پر از درد، و نیتن، یه دانشمند یهودی باهوش ولی ناپایدار که به طرز غریبی بین عشق شدید و جنون نوسان داره.

اما این فقط ظاهر ماجراست! چون کم‌کم می‌فهمیم که سوفی بازمانده‌ی آشویتس بوده و رازی داره که زندگی‌شو ویران کرده—رازی که عنوان کتاب بهش اشاره داره. انتخابی که اون‌قدر وحشتناکه که حتی تصورش هم قلب آدمو مچاله می‌کنه. استینگو، که اول فکر می‌کنه این یه ماجرای عاشقانه‌ی پرشور و پرهیاهوئه، یواش‌یواش درگیر پیچیدگی‌های این رابطه‌ی سمی و گذشته‌ی تاریک سوفی می‌شه.

کتاب پر از احساسات شدیده—از عشق و اشتیاق گرفته تا حسرت و زجر. استایرن با نثر سنگین و درگیرکننده‌ش طوری قصه رو روایت می‌کنه که هم از زیبایی نوشتارش لذت می‌بری، هم دلت می‌خواد یه جاهایی کتابو ببندی و یه نفس عمیق بکشی. در کل، انتخاب سوفی یه داستان قوی و کوبنده‌ست که تا مدت‌ها توی ذهن آدم می‌مونه، البته اگه طاقت ضربه‌های روحی‌شو داشته باشی!
        

          دومین کتابی بود که درباره هولوکاست میخوندم با اینکه حجم کتاب زیاد بود ولی داستان خوب جلو میره و زود تونستم تمومش کنم. فقط بعضی قسمتا نمیدونم ایراد از ترجمه بود یا نه ولی یه مقدار گنگ بود.