فارابی: فیلسوف فرهنگ

فارابی: فیلسوف فرهنگ

فارابی: فیلسوف فرهنگ

4.5
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

0

ناشر
سخن
شابک
9789643724474
تعداد صفحات
368
تاریخ انتشار
1389/2/8

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        فارابی را می توان موسس فلسفة دورة اسلامی دانست و توجهی که وی به تمدن و به مدینه می کند، موید این امر است. نگاه خاصی که فارابی به سیاست و زندگی مدنی داشت، کم کم در نظر فلاسفه افتاد و اگر سخنی در سیاست گفته شد، تکرار گفته ها و آرای فارابی یا گزیده ای از آن سخنان بوده است. هم چنین بعضی مسایل بسیار بااهمیت که شاید قرن ها اهمیت آن درک نمی شد، در فلسفة فارابی عنوان شده است که در آثار خلاف او یافت نمی شود. پرسش اساسی که در کتاب حاضر مطرح و به آن پاسخ داده شده این است که فارابی در تاریخ فلسفه چه مقامی دارد و مقصود حقیقی او که اصرار داشته است آن را از نااهل مخفی بدارد، چیست. نویسنده با نگاهی بر زندگی، آثار و دیدگاه مابعدالطبیعه فارابی به بررسی تفکر فلسفی در عالم اسلامی از ابتدا پرداخته است. وی هم چنین به آثار سیاسی فارابی و مقام سیاست در نظر وی اشاره نموده و آرای مشترک در مدن جاهلیه و ضاله و نیز منابع و مآخذ علم مدنی در حکمت فارابی را شرح داده است. برخی از عنوان های فصل های کتاب عبارت اند از: جمع و توفیق نظر و عمل و فلسفه و دین؛ فلسفة مدنی فارابی و تفسیر کلامی آن؛ تاثیر آرای فارابی در حکمت عملی حکمای اسلامی؛ و فارابی، تبادل فرهنگی و اندیشة تاریخی.
      

یادداشت‌ها

          شأن و قدر کتاب بر همه روشنه و به کرات گفته و نوشته شده. برای همین حقیر به آوردن یه پاراگراف ازش اکتفا میکنم. این پاراگراف گرچه ربطی به محتوای اصلی کتاب نداره و صرفا تو بخش خاتمه آورده شده ولی به یک معنا عصاره کار دکتر داوریه.
«استاد متأخر فلسفه اسلامی، آقاعلی مدرس زنوزی، در کتاب «بدایع الحکم» در پاسخ پرسش‌های بدیع الملک میرزا که متضمن اشاراتی به آرای فلاسفه فرنگ و از جمله دکارت و لایبنیتس ( لِبْنِيْزْ ) و كانت ( کانْ ) و هگل بوده، بی اعتنایی به خرج می‌دهد و به ذکر این معنی اکتفا میکند که آرای اینان به افکار و مطالب متکلمان شباهت دارد و این دریافت مهمی است و حاکی از آن است که فلاسفه ما مثل میرزا علی اکبر اردکانی و آقاعلی زنوزی گرچه مقصود آن فلاسفه را می‌توانسته‌اند به خوبی دریابند و بیان کنند، اما تفکر اروپاییان را ناچیز گرفتند و به آن توجهی نکردند و نخواستند بدانند که غربی‌ها چه می‌گویند. کسانی هم که توجه کردند توجهشان سطحی بود و نمی‌توانست منشأ اثر جدی باشد.» ص ۲۷۲
        

19