میهن پرست ایرانی: محمد مصدق و کودتای انگلیسی - امریکایی
میهن پرست ایرانی: محمد مصدق و کودتای انگلیسی - امریکایی
کریستوفر دبلایگ و 1 نفر دیگر
3.8
7 نفر |
3 یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
11
خواهم خواند
15
نسخههای دیگر
توضیحات
در تاریخ صد سال اخیر ایران کمتر کسی به اندازه مصدق مطرح بوده و درباره اش و آنچه در دورانش بر او و ایران رفت کتاب و رساله و مقاله نوشته اند. این آثار اغلب به وسیله شیفتگان و بعضاً به وسیله دشمنان یا بداندیشان او نوشته شده، و میزان شیفتگی یا میزان خصومت ورزی در حدی بوده است که نمی توان آن آثار را غیر جانبدارانه یا غیر مغرضانه انگاشت. در حالی که نخستین شرط در هرگونه بررسی علمی و آکادمیک خصوصاً در امری تاریخی و ارزیابی شخصیتی ملی مستلزم بی طرفی و رویکردی غیرجانبدارانه است. البته بسیاری از آن کتاب ها مفصل تر و از لحاظ شرح وقایع بسیار جامع تر از کتاب مورد نظر ما هستند. نویسنده این کتاب یک انگلسی است. در دید نخست و با پیشداوری می تواند نسبت به مصدق مغرض تلقی شود. خودش با طنزی ظریف و انگلیسی وار می نویسد، «اگر مصدق زنده بود از فکر اینکه یک نفر انگلیسی زندگینامه او را بنویسد، به شدت به خنده می افتاد. » باری این هم از طنزهای روزگار است. اما کریستوفر دوبلیک، نویسنده نسبتاً جوان متولد ???? ? از سال ???? تا ???? میلادی به دلیل ازدواج با بانویی ایرانی در ایران زیسته، فارسی آموخته، و برای نوشتن کتابش نیز انگلیسی وار دست به بررسی و تحقیق زده است. مترجم یعنی آقای دکتر عبدالرضا هوشنگ مهدوی خود نویسنده ای است با آثار تاریخی بسیار خصوصاً در باره مصدق و دوران او که در آغاز جوانی شاهد و حتی درگیر آن جریان بوده و در آن شور واشتیاق ملی فعالانه مشارکت داشته و برخی از آثارش در شمار مراجع تحقیقی آقای دوبلیک بوده است. کریستوفر دوبلیک دست کم به عنوان یک خارجی می توانسته آن خصوصیت غیرجانبدارانه را رعایت کند، و سعی خودش را هم کرده است. اما نمی دانم در آن پیرمرد چه مهره مار و چه خصلت و خصوصیتی و جاذبه و به اصطلاح کاریزمایی نهفته است که هرچه بخواهی به زندگی او با واقع بینی و با دیدی انتقادی نسبت به اشتباهاتش بنگری، باز هم نمی توانی نسبت به او جانبدارانه نیندیشی سرانجام ارزیابی و قضاوتی که می توانم در یک جمع بندی کلی درباره این نویسنده بکنم این است که "اثرش را با شیفتگی بی طرفانه نسبت به مصدق" و با "خصومتی بی طرفانه نسبت به رضاشاه و محمدرضا شاه" نوشته است باری نباید فراموش کرد که او نیز با ازدواجی ایرانی، و با قرار گرفتن در محیط و اندیشه و شناختی ایرانی، با رویکردی نسبتاً ایرانی وار به موضع کتاب خود نگریسته و در سرآغاز کتاب به خط فارسی نوشته است، «ترجمه ای که آقای عبدالرضا هوشنگ مهدوی از کتاب ایرانی میهن دوست کرده اند مورد تأیید اینجانب است. » نکته دیگر اینکه نوع محبوبیت قدیس گونه مصدق در میان ایرانیان طوری است که نویسنده بی طرف نیز ناچار است دست و پای خودش را جمع کند تا دلی را نیازارد، و وای اگر آن دل، دلی همسر ایرانی ارجمندی باشد. باری نویسنده با ظرافتی انگلیسی اغلب حقایق قابل انتقادی را که شاید نویسندگان ایران از ذکرش ابا دارند، تا مبادا بر تصویر خدشه ناپذیر مصدق غباری بنشانند، در پوششی همراه با احترام و ظرافت و لبخند آورده و از نگارش آن خودداری نکرده است. اما برای مثال با اشاره به مخالفت مصدق با برنامه رضا شاه در ساخت راه آهن که معتقد بود به جای آن باید تعدادی کامیون خرید و راه ساخت . . . می نویسد "همان طور که می دانیم حق با او [مصدق] بود " که البته گمان نمی کنم اظهار نظر در این باره در صلاحیت ایشان باشد راه آهن و ذوب آهن و دانشگاه برای ایران ضروری بود، خواه رضاشاه یا مصدق یا هر کس دیگری با آن موافق یا مخالف بوده باشند یا بر خلاف لحنی که به گرفتن اختیارات توسط رضا شاه می تازد "که می تواند منجر به استبداد شود، " در قضیه مشابه در مورد مصدق استدلال او را می آورد که «باید اختیارات گسترده ای در همه زمینه ها داشته باشد تا بتواند بدون اتلاف وقت به وضع نابسامان مالی کشور پایان دهد » زیر نمی خواست «مقررات دیوانسالارانه دست و پای او را بگیرد» که در واقع نمایشگر همان لحن انزجار بیطرفانه، و شیفتگی بیطرفانه است ...
یادداشتها