معرفی کتاب Six Scorched Roses (Crowns of Nyaxia, #1.5) اثر کریسا برودبنت

Six Scorched Roses (Crowns of Nyaxia, #1.5)

Six Scorched Roses (Crowns of Nyaxia, #1.5)

3.7
3 نفر |
2 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

5

شابک
9781957779041
تعداد صفحات
204
تاریخ انتشار
1402/1/2

توضیحات

        Six roses. Six vials of blood. Six visits to a vampire who could be her salvation… or her damnation.Lilith has been dying since the day she was born. But while she long ago came to terms with her own imminent death, the deaths of everyone she loves is an entirely different matter. As her town slowly withers in the clutches of a mysterious god-cursed illness, she takes matters into her own hands.Desperate to find a cure, Lilith strikes a bargain with the only thing the gods hate even more than her village: a vampire, Vale. She offers him six roses in exchange for six vials of vampire blood–the one hope for her town’s salvation.But when what begins as a simple transaction gradually becomes something more, Lilith is faced with a terrifying realization: It’s dangerous to wander into the clutches of a vampire… and in a place already suffering a god’s wrath, more dangerous still to fall in love with one.Six Scorched Roses is a standalone fantasy romance novella set in the world of the Crowns of Nyaxia series, perfect for those who love dark, romantic tales with bite and fans of Sarah J. Maas or Jennifer L. Armentrout.
      

لیست‌های مرتبط به Six Scorched Roses (Crowns of Nyaxia, #1.5)

یادداشت‌ها

Mika

Mika

1404/5/29

 چه چیزی د
           چه چیزی در این قلم است که باعث میشود زمان را فراموش کنم؟  او میداند چطور خواننده رو درگیر کنه... زمان را تبدیل به بدترین قاتل میکند...خون را تبدیل به مایعی شیرین و گرانبها میکند که برای هرکسی روی زمین ریخته نمیشود... میداند چگونه انعکاس ترسمان را در تیغه های خونین  ببینیم... چگونه از ترس و شوک فصل های اخر کتاب رو ورق بزنیم. 
خب بریم سراغ خود کتاب. این جلد 1.5 مجموعه پادشاهی های نایکسیا  ست... فضا سازی حتی بهتر شده بود بنظرم هرچند سعی میکرد کوتاه و خلاصه بنویسه...شخصیتا؟ خب کریسا ترجیح میده به طور خلاصه به شخصیتهای فرعی بپردازه و بیشتر روی شخصیتهای اصلی تمرکز میکنه...مثل قلعه شنی او سعی میکنه برج های و اتاقهای بسیار زیبا و دقیقی بسازه ولی در نهایت دیوارهای قلعه اش سست خواهند بود. این کتاب ادامه افعی و بالهای شب نبود بلکه در همان زمان برگزاری کژاری دور از قلمرو اتفاق میوفته... شخصیت اصلی یه دانشمنده، یه دختر که داره برای شکست دادن یه نفرین... یه بیماری میجنگه... اینبار ما تو قلمروی ویتاروس هستیم...  از همان اول داستان میفهمیم که شخصیت اصلی عمر زیادی براش باقی نمونده...از زمانی که بدنیا اومده  مرگ در  سایه ی او  نشسته، هر لحظه منتظر فرصتی است برای شکستن نفسها و بلعیدن ضربان های ضعیف قلبش... اما لیلیث داره تلاش میکنه تا در عمر باقی مانده اش خواهرش و روستاش رو نجات بده... بخاطر همین به دیدن خون آشامی میره که دو قرن است در عمارتی منزوی در گوشه ای دور از انسانها زندگی میکند... اما این خون آشام کیه؟ سومین ژنرال ریشان ها  قبل از زمان سلطنت وینسنت...و حالا لیلیث میخواد در برابر دادن شش رز به این مرد خونش رو در ازای آن بگیره.. اما چی میشه اگه سرخی این رزها از خون مردمان بی گناه باشه؟ 
اهنگهای پیشنهادی: 
CORALINE
Ma Meilleure Ennemie
Born to Die
        

38