سیر مطالعاتی فلسفه "سطح مقدماتی"
12 کتاب
شاید بی راه نباشد که بگوییم فلسفه ده جزء دارد که نه جزء آن تامل و تعمق و جزء دهم آن مطالعه است. کسی که بخواهد وارد این اقیانوس بی سرانجام بشود باید صبر و حوصله بسیار، دقت نظر و زمان کافی و یحتمل کفاف مالی داشته باشد. با مطالعه یکی دو ساله و گذراندن فلان دوره و گرفتن مدرک کارشناسی و ارشد از فلان دانش کاه(کاهنده دانش) کسی لزوما فلسفه خوان و فلسفه دان نمیشود و ای بسا که از ماجرا بویی هم نبرده باشد. با این حال شاید یک عمر ۷۰ ساله برای تسلط به تاریخ فکر و فلسفه و فهم نسبی انسان و جهان کافی باشد؛ مشروط بر اینکه مداومت و سخت کوشی در تمام لحظهها قرین آدمی گردد که گفته اند:
"الدرس حرف و التکرار الف"
به هر حال خالی از لطف نیست هر کس به قدر وسع پیمانی ای از این بحر برگیرد؛ مشروط بر آنکه به اندک دانسته خود غره نگردد و به خاطر داشته باشد که سقراط با "نمیدانم" خود در سپهر تفکر جاودانه شد. تجاهل سقراط نه تعارف تکه پاره کردن بود و نه شکسته نفسی! تجاهل او راهی برای بسط پرسشگری بود. در فلسفه پرسشگری و تحلیل جزء لاینفک کار است. پرسیدن همیشه مهم تر از پاسخ دادن است؛ ای بسا که بعد از سال ها مداومت و مطالعه فرد هنوز جواب قطعی برای پرسش خود نیابد! اصولا فلسفه و علوم انسانی از پاسخ های یقینی، مثل پاسخ های اثیری_مذهبی که حقیقت را مثل یک شی کوچک همیشه در آستین خود دارند تهی است! حقیقت آنقدر گسترده و غیر قطعی هست که به این سادگی ها دست یافتنی نباشد! از همین رو فیلسوفان نمایش را بدان نسبت میدهند و از بازی حقیقت یاد میکنند.
کسی که فلسفه میخواند باید نگرش انتقادی داشته باشد و اصولا انسان متعصبی نباشد و ترجیحا روحیه مذهبی هم نداشته باشد؛ چه اینکه درک با تعلق صورت میپذیرد و اگر کسی به پرسش ها و تردید های فیلسوفان و مسائلشان تعلق خاطر نداشته باشد بعید است از مطالعه فلسفه بهره ای ببرد!
در افق تئولوژی و ایدئولوژی استدلال و پژوهش برای به اثبات رساندن نتایجی است که از پیش بر روند کار سایه انداخته و بر آن حمل شده است در حالی که در فلسفه نتیجه به هر سمتی باشد برای پرسشگر علی السویه است!این نقل قول طلایی ابن سینا مویدی بر همین مطلب است:
" نحن ابناء الدلیل و نمیل حیث یمیل"
مسئله محور بودن مطالعات نکته مهم دیگری است که نه تنها در ساحت فکر و فلسفه که در هر سبک و سیاق و هر زمینه پژوهشی و مطالعاتی میبایست رعایت شود تا مطالعه بارور باشد و به نتیجه ای منجر شود که زحمات انسان به هدر نرفته باشد. مطالعه، بدون اینکه پرسشی ذهن خواننده را تسخیر و او را دچار حیرت کرده باشد رنج بی فایده و سعی بی ثمر است!
لیستی که از نظر میگذرانید کتابهایی است که به زعم بنده برای کسی که دل و جانش توسط پرسش ها و حیرت ها تسخیر شده است، مناسب مینماید. با این حال هرگز مدعی نیستم همه کتابها به قدر کافی خالی از اشکال یا برای همه مناسبند.
از آنجا که ابتدا به ساکن محال است؛ برای مطالعه فلسفه می بایست فرد خود دست و پایی در مسائل بنیادین فلسفه زده باشد و سپس این کتابها را به عنوان سرنخهایی برای تعقیب دغدغههای فکری خود مطالعه کند.
در نهایت هیچ لیست قطعی برای فلسفه خواندن وجود ندارد و این لیست تنها بر اساس تجربه شخصی نگارنده تهیه شده است به امید آن که شمعی کوچک در این خاموشخانه برافروخته باشد...
به عنوان حُسن ختام باید یادآور شوم :
"گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو قدم به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت"
پانوشت:
برای آشنایی بیشتر با مفاهیم اساسی و تعریف فلسفه و آماده کردن ذهنیت به منظور چابکی بیشتر در فرآیند مطالعه و همچنین آشنایی با ترمینولوژی فلسفه، فایل های صوتی دوره "مبانی فلسفه" اثر روشنفکر و مترجم توانا و اندیشمند نام آشنا، بابک احمدی را در اپلیکیشن کستباکس گوش دهید.