جزئیات فعالیت
لامروت خیلی کتاب حقی است. واقعا خیلی مهم است که آدم محقق درست و درمان و پژوهشگر استخواندار پیدا بکند. صفحهای از کتاب، عبارتی از کتاب نیست که حرف مهمی نزند. روش و "استعارهٔ" ژانر خیلی داره کار میکنه. یعنی واقعا مغزم داره میپوکه. خوشحالم که به دلیل سختگیر بودنم، اثر بد به تورم نمیخوره و آثاری هم که باهاشون مواجه میشم، خیلی سطح انتظار را بالا میبرند، اینجوری هر ترهات و لاطائلاتی درگیرم نمیکنه، یعنی امیدوارم درگیر نکنه. حتما این کتاب رو به لیست تاریخ معاصر اضافه میکنم. این بخشی که خواندم، مشخصا در مورد شرح زمینبازیِ شکلگیری دیالوگِ "ژانر خلقیات" بود. یک نکته که به نظرم بسیار جذاب بود، شبکهٔ ارتباطیِ مادیِ خلقیات بود. توضیح میدهم. ببینید، وقتی میگویم فلان نوشته در تاریخ اثر داشته است، یک سوال را میتوان پرسید: واقعا کسی آن متن را "خوانده" است؟ واقعا این خواندن بسیار مهم است. برای مثال در عصر مشروطه، آحاد جامعه، سواد نداشتند که مستمرا نشریات را بخوانند و کتابها را (و البته که صنعت نشر هم بسیار حقیر بود اون دوران) و برای همین است که شاید وضعیت "جنبش/انقلاب" مشروطه به عنوان یک حرکت "جمعیِ کلان مقیاس" در مقایسه با بسیاری از انقلابها چنان بزرگ نباشد. اما جنبش مشروطه بر ساخت حکومتی قاجار و اقلیتهای جامعه تاثیر بسیار داشته. حالا در دهه 1340 که جمالزاده خلقیات ما ایرانیان را نوشته، سطح سواد به حدود 35% رسیده (اگر درست یادم باشه) و در رکورد دوران پهلوی به حدود 4500 عنوان کتاب در سال رسیدیم، سال 1349، و این بار برای طبقه متوسط نوظهور، کتاب و مدیوم چاپی، در دوران که هنوز رادیو و تلوزیون خیلی کم توسعه یافته، اهمیت بسیار مهمی دارد. اینجاست که مخاطب ژانر خلقیات که قرار است با متون این ژانر وارد دیالوگ شود، متولد شد. طبقه متوسط شهرنشین!
0
6
(0/1000)
هنوز نظری ثبت نشده است.
نظرات