یادداشت‌های Hana (5)

Hana

1403/4/26

خرس و شباهنگ
          مثل آن بود که یخبندان جنگل های روسیه با سرنوشت تلخ فرزندان مارینا و برگ درخت های صنوبر و بلوط به هم گره خوردند.
من دشمن بزرگ کلیشه ها هستم اما چه بهتر از جنگ دیرینه ی دو برادر ،کسی خیر و دیگری شر؟! هنگامی که اهریمن ها میزبان ارواح محافظ برای جنگی سرنوشت سازمی شوند که کلیدش فداکاریست؟
شخصیتای کتاب برای من مفهوم های مختلفی داشتن
آلیوشا نمادی از صبر و دلسوزی،ایرینا نمادی از مهربانی و لطافت،پیوتر ولادیمیروویچ شرافت و از خودگذشتگی و ساشا و واسیلیسا آزادی انتخاب!
آنا،کنستانتین و برادره خبیث مرگ در یک کلمه برای من نماد«ترس»بودن
گاهی با آمدن اسم چیرت ها و زبان اسبی می خندیدم و از فرط گرما و سرمای شدید به ستوه می آمدم. و چه قدر قشنگ بود رابطه ی خواهر و برادریه آلیوشا و واسیا در کناره لحن دلنشین دنیا هنگام تعریف کردن قصه!
این افسانه همیشه توی قلب من جاداره،فکر میکنم با هر سن و سال و شرایطی این کتابو باید همین حالا توی لیست  TBR تون قرار بدین 🥲☘️

        

1

Hana

1403/4/24

بخش دی
        این شکلی شروع کنیم که این کتاب واقعاا هیجان انگیز بود و فضایی که داستان توش اتفاق افتاد با اختلاف متفاوت ترین فضایی بود که توی کتابایی که خوندم دیدم.حقیقتا خودم نتونسته بودم قاتل ها رو حدس بزنم یا مسلما بین جید و ویل مونده بودم/:اما میشد یه چیزایی رو حدس زد.ولی اون جوری باید از زاویه دیده نویسنده ها به قضیه نگاه کنین .حالا میریم سراغ پلات ها.قطعا پلاتش برای من قابل حدس نبود اما یه دلیل داره که اینجا دقت نویسنده رو می‌بریم زیره سوال:جید به ایمی گفت ما می‌خواستیم دو روز قبل این کارو انجام بدیم ولی برای این که تو بیایی اینجا شیفت بگیری بیشتر صبر کردیم». فاصله زمانی که دکتر بک و رامونای  واقعی کشته شدن و کسی ندیدشون هم روزی بود که اونجا شیفت داشتن ولا صبحش باید شیفتو بدن کسه دیگه ای. اگه جید راست می‌گفت پس توجه داشته باشید همه ی بیمارا دو روز قبل دکتر  بکو دیدن و بعد از این  بیمارا می فهمیدن دیمن سایر در اصل خودشو جای دکتر بک کرده و دکتر بک واقعی نیست .اما بیمارا دکتر بکو ندیدن!پس اینا نمیتونستن این کارو الان انجام بدن اگه دکتر بک دوروز پیش اونجا شیفت داشته بود.دومین جایی که خیلی وا عقل جور در نمیومد این بود که چرا ایمی حتی بعد از قضیه چای هلویی توهم زا هنوز هم توهم میدید.مگع اثرش چند ساعته نیست؟
به هر حال این شکلی پایان یافتنشو دوست نداشتم نویسنده میخواست این پایانش فقط تموم شه.و راستشو بخواید با این که کتاب خلاقانه نوشته شده ولی نویسنده یه سری ناپختگی ها توی نوشته هاش داره و به جاهایی واقعا پایه می‌نویسه.شما نباید کارکتراتونو دوست داشته باشید ولی مثلا این نویسنده با یه پایان خوش همه ی شخصیتای اصلی و مهم رو زنده نگه داشت..
به هر حال این یکیو پیشنهاد میکنم بخونید
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5

Hana

1403/3/17

بازی های میراث
          اگه بخوایم سناریو جالب این کتابو کاملا کنار بزاریم و به نکات دیگه بپردازیم باید اول از این جا شروع کنیم.دلیل این که همچین کتابایی ترند میشه چیه؟ مشخصا شخصیت پردازیه خیلی قویه کتاب که انکار کردنی نیست مخصوصا چهار نوه ی هاثورن  خیلی از ترند های دنیای کتابخونی به خاطر شخصیت پردازی قوی نویسنده توی کتابه که خواننده با شخصیتا همزاد پنداری کنه و اونو یه آدم زنده و واقعی فرض کنه .حالا می رسیم به بازی های میراث.برای کدوم خواننده ها مناسبه؟ معمولا افراد توی رنج سنی 14 تا 20 سال ممکنه از این کتاب خوششون بیاد .کسایی که قبلا تجربه ی کتاب خوندن زیاد داشتن اصطلاحا کرم کتابن بیشتر از این کتاب و پیچش های داستانیش لذت میبرن.به هر حال هر کتاب ترندی سه سری منتقد ها داره که کلا اول با دیدگاه منفی میان سمت کتاب و این که چون معروف ارزش خوندنش میاد پایین اما این کتاب ارزش خوندن رو داره از پیچ های داستانیش و معما هاش لذت خواهید برد و با شخصیت ها داستان رو پیش میبرید انگار که خودتون توی کتابین نکته های منفی این کتاب می‌تونه این باشه که برای افرادی که از کتاب های خیلی خشن تر خوششون میاد و خیلی شخصیت پردازی براشون مهم نیست  کلا اصلا مطلب رو در نظر میگیرن ممکنه این کتاب یکم لوس و بی معنی به نظر برسه اما قلم نویسنده واقعا شما رو جذب میکنع و ارزش حداقل دو بار خوندن رو داره
        

9