یادداشت‌های ام سلمان (51)

ام سلمان

1400/08/18

            نرگس چند ماهی است به صورت ناگهانی عاشق گرگ و موجودات ترسناک شده و من هم، گرچه تلاش می کنم نترسانمش، دنبال کتاب های گرگی و هیولایی هستم. سرچ که می کردم به این کتاب رسیدم و تاریخ نگارشش (1947) به شدت کنجکاوم کرد. از طاقچه گرفتم و بسیار بسیار از خواندنش لذت بردم. 
کتاب در مورد یک پدر و پسر است و قصه ای که در مورد یک گرگ با هم می سازند، اوایل قبل از خواب پسرک و بعدتر در گردش هایشان با دوست پسرک (استفان). 
اول اینکه موقع خواندن اصلا قدیمی بودن و کلاسیک بودنش به چشم نمی آید. یعنی هم از نظر محتوا و هم نوع ارتباط پدر و پسر کاملاً به روز است. ترجمه هم روان و عالی است. دوم اینکه نرگس معمولا قبل از خواب می خواهد از خودم قصه بگویم که برای من سخت ترین کار دنیاست. از نظر روش قصه ساختن و درگیر کردن بچه با قصه، راهنمای بسیار بسیار خوبی برای والدین است. 
سوم اینکه یک مقدار طولانی است و من برای بلندخوانی انتخابش نمی کنم. به نظرم به جز والدین، برای کلاس سوم تا ششم هم انتخاب مناسبی است. مخصوصاً شخصیت پردازی میشل و استفان و جیمی برای پسربچه ها جالب خواهد بود.