یادداشت منیره عودی

                
*داستان نفرین زمین برای من به مانند یک سفرنامه و زندگی نامه و همچنین داستانی تاریخی به دهات آقا معلم در آن روزگاران بود.

 * معلمی را می بینم (که انگار خود جلال است!؟) که علاوه بر معلمی برای دانش آموزان ده، به فکر این هم هست که فرهنگ زندگی شان را رشد دهد.

* در داستان به خوبی روابط ارباب و رعیتی، زندگی در روستا،روابط روستاییان،عقاید و افکار مردمان آن روزگار و... به خوبی نشان داده شده است.

 * نقد هایی که در داستان در قالب گفتگو ها و یا افکار معلم شکل می‌گیرد، نقدهایی است که ما را به قضاوت و سیر در افکار خودمان وادار می کند.
مثلاً در جای جای داستان فرهنگ وارداتی از غرب نقد می شود و برای من پاسخ تعدادی از سوالاتم بود به هنگام بازدید از خانه ها و آب انبار های قدیمی.

* توضیحات بسیار زیبا و گاه ملموس در داستان وجود داشت که خواندن شان برای من بسیار زیبا و لطیف بود،به مانند:« در آن تاریکی مطلق، نم ستاره ها بود که به درون می تراوید،با هوایی از سردی گزنده و سکوتی سنگین.» صفحه ۷۷ -۷۸ کتاب

* مقایسه های زیبایی از شهر و ده داشت،انجا که فرق اصلی شهر و ده را در رابطه ی«زمین» می نویسد،
که در آن شهری در یک کف دست خاک گلدان ش را محصور می کند و... و اینگونه زمین برای او تفنن است، اما برای دهاتی که زمین را می کارد،یعنی زمین را زنده نگه می دارد و از عقیم ماندنش جلوگیری می کند،او که بوی خاکش را می شناسد،جنسش را،طاقتش را،در آخر از آن محصول برمی دارد و این است که زمین برایش شخصیت دارد. ص ۲۱۴ کتاب

* در هنگام خوانش کتاب،برای درک بعضی کلمات،جملات و اصطلاحات دچار مشکل می شدم، که ای کاش توضیحاتی بابت آنها در پاورقی و یا پایین کتاب انجام می گرفت تا ارتباط بهتر و کامل تری با فضای داستان اتفاق می افتاد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.