یادداشت فاطیما

فاطیما

فاطیما

1403/11/10

        جلد کتاب همون اول که نگاهتون بهش میفته از شما سوالی میپرسه :
"چی میشه اگه مسیر زندگی برنامه ریزی شده‌تون به‌خاطر عشق عوض بشه ؟ "
موضوع خوبی برای نوشتنه ، و تقریبا میشه ازش موفق درومد. کتاب رادیو سکوت از آلیس آزمن هم به همچین چیزی اشاره کرده بود و از این نظر این دو تا خیلی شبیه هم بودن. ولی با یه تفاوت اساسی .
تو رادیو سکوت ، عشق به کاری که دوستش داری ، آینده ات رو تو دردسر میندازه ، و داخل این کتاب ، عشق به یه آدم...

جنی گو ، نوازنده ی با استعداد ویلن سل و نوجوون سر به راهیه که تو لس آنجلس زندگی میکنه و تمام هدفش رسیدن به مدرسه موسیقی منهتن ، بهترین جا برای یادگیری موسیقیه. 
جنی کارش رو خوب انجام میده و تو همه مسابقات حریف هاش رو متحیر و انگشت به دهان میذاره... ولی داورها چیز دیگه ای فکر میکنن. 
داورا فکر میکنن جرقه ی موسیقایی جنی هنوز پیدا نشده و به همین خاطر ، با وجود اجراهای خیره کننده ، جنی هنوز به غایت توانایی‌اش نرسیده و بهتره هرچه زودتر ، قبل کامل کردن رزومه اش برای مدرسه موسیقی منهتن ، اون جرقه رو پیدا کنه...
این ، دقیقا همون موقعیه که ما جنی رو ملاقات میکنیم. درحالی که پشت پیشخوان کارائوکه ی عموش ( نه عموی خونی ، بلکه دوست پدرش ) نشسته و ورقه ی حاوی نظر داوران رو تو جیبش مچاله میکنه.
جرقه... جرقه دیگه چه کوفتیه ؟
اون این حرفا رو به خودش میزنه ، وانمود میکنه نمیدونه ، ولی خوب میفهمه داورا چی گفتن و خودش تو موسیقیش جای خالی یه چیز رو ، که همون جرقه باشه ، حس میکنه.
پدرش...
کمی از خانواده اش براتون بگم ، جنی ، پدر ، مادر ، و عموش . مادر جنی وکیل مهاجری هست که خیلی سال پیش از سئول به لس انجلس اومده و همونجا با پدر جنی ازدواج کرده. پدری که پنج سال پیش در اثر بیماری درگذشت و مادر جنی رو ، و دخترش رو ، افسرده رها کرد. عموی اون ، شریک پدرش تو کارائوکه بوده و از همون موقع شروع میکنه به ساپورت کردن اونها و حتی به جنی کار پاره وقتی داخل کارائوکه میده...
و به لطف همین کار ، جنی با " جرقه اش " برخورد میکنه. پسری نوجوون با هویت مرموزی که نور شمعی رو در کورسوی روح فسرده ی جنی روشن میکنه...

نه نه ، تصور نکنین یه عاشقانه آبکی و ساده است که پشیمون میشید ! 
همه عناصر این داستان عالی بود. از شخصیت ها و عادت های خوب و بدشون گرفته ، تا سیر داستانی که با هر صفحه و هر فصلش لبخند میزدید و پروانه ها تو قلبتون از پیله درمیومدن...
فضای اعتیاد آوری داره و تصور مکان ها واقعا آسونه ، حتی با جزئیات ریز !
پیشنهادم اینه ، اگه عاشقانه دوستی هستید که از پایان های تراژدی خسته شدین و دلتون یه زنگ تفریح میخواد ، این کتاب میتونه کمکتون کنه ... یا عزیزانی که ریدینگ اسلامپ شدین ، بله با خودشمام ! این کتابو بگیرید و بخونید...
به امید دیدار دوباره تو سئول...نه چیزه... بین صفحات کتاب ♡
      
29

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.