یادداشت سید حسین مرکبی
1400/10/22
اگر قرار باشد میان ۱۲جلد گالینگور قطع وزیری سخنرانیها و مکتوبات امام موسی صدر -که متأسفانه تا کنون به فارسی منتشر نشده است.- یا ۷روایت خصوصی قطع جیبی با قطر نیم سانتیمتر یکی را انتخاب کنم، انتخابم دومی است. راستش مدتی است به حقایق مکتوب بدبین شدهام. گیرم من معدن حقایق مکتوب یا مثلا حامل قرآن. «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» را چه می خواهم بکنم؟ گویی بخشی از حقایق باید به چیز دیگری ترجمه شود. هر صاحب مصحفی پیامبر نیست. اگر نه سی.دی جامع الأحادیث نور از هر علامهای عالمتر است. نگاه پیامبر، لبخندش، از پا افتادنش، شکایتش، دعایش، طرز نشستنش، نحوهی گام برداشتنش، امیدش، استئصالش، خندههای بلند بلندش، گریههای بیقرارش، بازیاش با بچهها، شوخیاش با بزرگترها، جهادش، خشمش، مدارایش و تار و پود و لحظه لحظهی زندگیاش تنزلات حقیقت است. راستش مدتی است از تنزلات کلامی حقیقت خستهام. حقیقت باید به چیزی از جنس انسان تنزل یابد تا منِ کورباطن فرزند دنیای مدرن بتوانم لمسش کنم، تماشایش کنم، ببویمش، با او تکلم کنم، با او دعوا کنم، برایش ناز کنم، از او کتک بخورم، انتظارش را بکشم، از برخوردم با او پشیمان شوم، درس بگیرم، اشکش بلرزاندم، دلتنگش شوم و چیزهایی از این جنس. شناسنامه و کارنامه و صحیفهی سخنرانیهای پدر به کار یتیم نمیآید. یتیم کسی را میخواهد که برایش پدری کند. امام صدر برای یتیمان آل محمد پدری کرد. انتخابم ۷روایت خصوصی است چون روایت تنزلات انسانی حقیقت است و این به طبع دنیازده و چشمان کور من خوشتر میآید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.