یادداشت محمدحسین برخوری مهنی

                داستان زندگی یک «انسان»، که مانند هر بنی‌بشری پر از آرزو، ناکامی، فقدان و تمنا بوده که به حیات او شکل داده‌اند. اما در این میان، داستان استعدادهای بالفعل نشده، حسرت‌بارترین روایت از زندگی هر انسانی است. شوق‌های رها شده‌ای که هریک به تنهایی می‌توانستند، به زندگی کیفیت متمایزی ببخشند.

اصالت حیات انسان همین شوق‌هاست، همین ظرفیت‌های زیستن. و اگر روزگار به سرکوب آن‌ها اصرار ورزد، و آدمی برای زنده نگه داشتن‌شان تقلایی نکند، یکهو به خودش می‌آید و می‌بیند دارد برای «هیچ» تقلا می‌کند. برای یک ظرف تهی که جامعه‌ای درمانده‌ به دستش داده، و او را سرگردان رها کرده است.

پ.ن: کتاب ترجمه‌ی خوشخوانی ندارد.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.