بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

چنان ناکام که خالی از آرزو

چنان ناکام که خالی از آرزو

چنان ناکام که خالی از آرزو

پتر هانتکه و 1 نفر دیگر
3.2
5 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

8

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

مادر «پیتر هاند» زنی نامرئی بود. او در طول زندگی خود - که دوره نازی ها، جنگ و بحران اقتصادی پس از جنگ را شامل می شد - تلاش کرد تا ظاهر خود را حفظ کند، اما او تنها به یک شناخت وحشتناک از خودش رسید: «من دیگر انسان نیستم». چندی نگذشت که او خود را با مصرف بیش از حد قرص های خواب، به قتل رساند و این گونه کتاب «اندوهی ورای رؤیاها» خلق می شود. پسرش تصمیم می گیرد که آنچه را که می داند و یا فکر می کند که می داند را ثبت کند، همه آنچه او در مورد زندگی مادرش و پیش از مرگش می داند. به روایت خود هاند که، «بی صدا بودن کسل کننده - بی صدا بودن شدید» غم و اندوه او را برای همیشه دربر گرفته است و با این حال، این تجربه بی کلامی، همان طور که هم رنج و هم عشق را نشان می دهد، در قلب شیطان، اما فراموش نشدنی هاند نهفته است.

یادداشت‌های مرتبط به چنان ناکام که خالی از آرزو

            مدام کتاب رو برمیداشتم، به زور یکی دو جمله میخوندم و اونقدر جملات گیج‌کننده بود که کتاب رو دوباره میبستم.. گفتم من واقعا نمیکشم این کتاب رو بخونم، هر یک جمله‌اش عذاب‌آوره برام. گفت خب انگلیسیشو بخون.. گشتم دنبال ترجمه‌ی انگلیسیش (اصل کتاب آلمانیه)، شروع کردم به خوندن.. و جادوی کلمات.. اونقدر تک تک جملات زیبا و آهنگین و پرمعنا بودن که تا نیمی از کتاب رو یک نفس خوندم.

این اولین تجربه‌ام نیست از داستان کتاب‌های شاهکاری که ترجمه‌شون در بهترین حالت "معمولی" محسوب میشن..
خدای‌چیزهای کوچک، خشم و هیاهو، لولیتا،...

خوندن کتابا به زبان اصلی رو هفت هشت ساله جدی‌تر گرفتم و با خودم میگم چند تا کتاب قشنگ بوده که توی این سالها احتمالا فقط بخاطر ترجمه‌ی بد از دست دادم؟ چندتا کتاب بوده که توی همون چند صفحه‌ی اول رهاشون کردم در حالی که شاهکار بودن؟

پ.ن: وقتی در حال نوشتن بودم ترجمه‌ی دیگه‌ای از کتاب پیدا کردم که انصافا خیلی خوب بود.. اگر خواستید کتاب رو به فارسی بخونید، پیشنهاد من ترجمه‌ی سونیا سینگ از انتشارات مجیده.