یادداشت مهدی لطف‌آبادی

چهار صندوق [نمایشنامه]
        داستان درباره‌ی چهار شخصیته که با رنگ‌های زرد، سبز، قرمز و سیاه مشخص شدند که هرکدام‌شان از جریان‌های قدرتمند قبل انقلاب در مقابل شاه بودند: روشنفکر، مذهبی، بازاری و عوام  برای من نسبت به بقیه نمایشنامه‌های نخستین بهرام بیضایی جالب‌تر و متفاوت‌تر بود، این‌بار بیضایی جای نشونه گرفتن صرف حاکمیت، به اقشار منفعل جامعه که فقط عوام رو سیبل می‌کنند حمله می‌کنه. و جالبی‌ش اینه خیلی از چیزهایی که در اون زمان می‌گه یا الآن هم مصداق داره و یا انگار سال‌های آینده‌‌ی پس از انقلاب رو پیش‌بینی می‌کنه... مثلاً اینکه اگه پس از شکست مترسک سلاح به دست هر کی بیفته از کجا معلوم اون راه مترسک رو ادامه نده؟ 
اما حالا انتقاد؛ باز هم مثل دیگر نمایشنامه‌های اولیه‌ی بیضایی داستان به شدت رو تعریف می‌شه و همین باعث می‌شه شما بدون اینکه نیاز به تفکر یا درک درستی از جامعه باشید کل متن رو بفهمید. این روش برای من غیر قابل قبوله به چند دلیل:

یک- اثر به شدت شعاری می‌شه، مخصوصاً اگه به انتقادی سیاسی و اجتماعی بپردازه! 
دو- حق خواننده رو از فکر کردن می‌گیره... خواننده موقعی که داره اثر رو می‌خونه (یا می‌بینه، در هر مدیومی مثل فیلم، تئاتر، رمان و...) بخش‌هایی از اثر رو باید خودش کامل کنه! یعنی مخاطب یک آدم منفعل نیست و باید چیزهایی برای به چالش کشیدن و کشف کردن اون در اثر وجود داشته باشه! 
سه- اثر رو دارای تاریخ مصرف می‌کنه. درسته چه سال 46 و چه تو زمان امروز می‌شه مصداق‌هایی برای این اثر پیدا کرد اما این به این دلیله که ماهیت نظام سیاسی ما تغییر نکرده و فقط ظاهرش عوض شده. در واقع اگر قرار بود نظام دموکراتیکی با انتخابات منطقی سرکار بیاد، این اثر به یک نوشته‌ی تاریخی تبدیل می‌شد که فقط به درد این می‌خورد از حال و احوال اون روزها باخبر بشیم. مشخصه‌ی اصلی آثار بزرگ (مثل حافظ، مثل شکسپیر و...) اینه که قدرت تأویل متن رو به مخاطب می‌ده و مخاطب می‌تونه تو هر دوره‌ای با طرز تفکر خودش متن رو درک کنه. ما این قضیه رو تو فال گرفتن با دیوان حافظ داریم که احتمالاً هر نیتی کنید از هر غزلش می‌تونید جوابتون رو بیابید چون حافظ با هنرمندی تونسته قدرت تأویل به اثر بده. شکسپیر هم آثارش اینگونه است که گل سرسبدشون هملته که تا الآن بیست و شش تأویل کاملاً متفاوت از اون توسط منتقدان بزرگ ارائه شده.
      

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.