بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت احمد کولی وندی

                شیوه بیان داستان بسیار خاص و منحصربه‌فرد است. تمام داستان به جز بخش کوچکی از آن در قالب مکاتبات دوستانه‌ای میان مردی میانسال و دختری جوان بیان شده و جالب اینکه همین مکاتبات حاوی خرده روایات و شخصیت‌های جانبی جذابی است که گاها گوی سبقت را در زیبایی و انسجام از اصل روایت می‌دزدد. برخلاف اکثر آثار داستایوفسکی در این داستان چندان خبری از شخصیت‌های مالیخولیایی نیست و بدبختی و نکبتِ منجلابی که هر دو شخصیت اصلی را دربرگرفته بار تاریکی اثر را به دوش می‌کشد. نکته قابل تامل دیگر در مورد داستان این است که این اثر اولین نگاشته جدی داستایوفسکی در سن بيست سالگی است و سبک روایت آن حکایت از عمق نبوغ او حتی در اوج جوانی و خامی دارد. با وجود اینکه در میانه کار ریتم داستان کمی کند و کشدار به نظر می‌رسد، اما با این حال در پایان خواننده حال و هوای نسبتا مثبتی از کتابی که خوانده در دل احساس می‌کند.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.