یادداشت سامان

سامان

سامان

1403/9/30

        چند خطی در مورد درخت انجیر معابد
درخت انجیر معابد آخرین کتابی است که احمد محمود نوشته.آخرین و شاید بشه گفت خاص ترین.خاص بودن هم به خاطر فصل آخر کتاب و استفاده از رئالیسم جادویی است. احمد محمودی که پیرو رئالیسم در آثارش بوده این بار فصل انتهایی کتاب رو با شیوه ای خاص به نگارش در میاره که پیشتر از این شیوه استفاده نکرده.روایت کتاب به صورت غیرخطی است.البته این قضیه بیشتر در جلد اول نمود داره و جلد دوم کمتر میشه.اگر کتاب رو خواستید بخونید،بدونید هفتاد هشتاد صفحه ابتدایی احتمالا گیج خواهید شد.طبیعیه.نترسید.به مطالعه ادامه بدید.شما قراره یکی از بهترین آثار داستانی ادبیات ایران رو بخونید و بعد از تحمل این صفحات در داستان غرق خواهید شد.کتاب پر شخصیتی است.بعضی از شخصیتها(نه چندان مهم) در مدار صفر درجه،اثری که محمود پیش از این نوشته در داستان حضور دارند که برای علاقه مندان آثار نویسنده جالبه.نویسنده در پرداخت شخصیتهای داستانش مثل همیشه عالی عمل کرده.
داستان در مورد یک خاندانه.خاندان آذرپاد با محوریت فرامرز،پسری باهوش و زرنگ اما متاسفانه درگیر اعتیاد.شخصیتی با استعداد که از استعدادش در مسیر درست استفاده نمیکنه.بقیه اعضای خانواده هم در داستان حضور دارند.یکی از کلیدی ترین شخصیتها عمه تاجی است.عمه تاجی که در اکثر داستان حضور پر رنگی داره.فرامرز آذرپاد یکی از استادانه ترین و بهترین شخصیت پردازی هایی است که احمد محمود در تمام داستان هاش انجام داده.فرامرز در کنار خالد(همسایه ها) و عمو نوذر و باران(مدار صفر درجه) اوج شخصیت پردازی محمود در داستان هاش قرار میدم و نویسنده در این امر کاملا موفق عمل کرده.اینکه چه اتفاقی برای فرامرز و سایر اعضای خانواده اش در داستان میفته رو برای جلوگیری از اسپویل شدن،حرفی ازش نمیزنم و دعوتتون میکنم به مطالعه کتاب اماااااااااااااا....
اما این ظاهر ماجراست.در بطن اتفاقات این داستان ،محمود لایه های عمیق زیادی رو گذاشته.یه فلش بک بزنم به اوایل دهه هفتاد،جایی که رمان سه جلدی مدار صفر درجه است به چاپ رسید.جایی از نویسنده سوال کردند چه شد که این نام رو برای کتاب انتخاب کردی و محمود پاسخ میده: مدار صفر درجه مکانی است سرد مثل قطب شمال یا جنوب که مدام دور خوردش میچرخه، و نویسنده تاریخ ایران رو مثل یک مدار میدونه که از گذشته یا از زمان مشروطه همیشه در پی عدالت و آزادی بوده...خوب اگر بپذیریم هر پدیده ای علتی داره،این دور خودمون گشتن در طول تاریخ هم به زعم محمود(که شخصا باهاش بسیار موافق و همدلم)علتی داره.به نظر من، احمد محمود در درخت انجیر معابد در سطح کلان و لایه های زیرین داستان به این میپردازه که چرا در طول تاریخ چرخیدیم و نرسیدیم.کل قضیه فرامرز و اتفاقاتی که در داستان میفته، به ویژه پایان به غایت باشکوه و یک جوری میشه گفت سینمایی کتاب که زمانی که کتاب رو خوندم،بارها و بارها در ذهن خودم این پایان بندی معرکه رو تصویرسازی کردم در همین راستاست.شخصیت مهراب در مدار صفر درجه هم کمی به این قضیه پاسخ داده.احمد محمود جهل و خرافات رو به صورت پر رنگ از مهمترین عوامل در کتاب نشون میده.
خود درخت انجیر معابد در داستان میتونه به عنوان یک نماد استفاده بشه.درخت انجیر معابد داستانی است که باید با دقت خوانده بشه .
      
3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.