یادداشت 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚

                این نمایشنامه رو در حالی یک نفس خوندم و تموم کردم که ساعت ۳:۱۴ دقیقه نیمه شب و در بیمارستان به عنوان همراه بیمار بالای سر پدربزرگم بیدار نشستم که فردا عمل داره و یک ساعت پیش هم فیلم جدید آرن آرنوفسکی یعنی "نهنگ" رو تموم کردم. ( یکی نیست بگه بیمارستان جای دیدن فیلم آرنوفسکی و خوندن نمایشنامه از تالستویه؟)
هرچی بود هم لذت بخش بود و هم الان در مرز خودکشی قرار دارم :))
اما این نشون داد که کتاب خوندن چه توی قطار و چه توی بیمارستان ، به هرحال لذت بخشه.
زیاد حاشیه رفتم...

این چهارمین نمایشنامه ای بود که از تالستوی خوندم. هرچند هنوز معتقدم با نمایشنامه های عظیم چخوف و آثار سترگ روایی خود نویسنده اختلاف فاحشی داره اما داستان واقعا کشش خاصی داره و هر لحظه ترغیب میشید که بخونید و ببینید تهش چی میشه ، مخصوصا از پرده سوم به بعد که هیجانش بیشتر هم میشه.
این اثر از درجات دیگه ای هم قابل اهمیته. اول اینکه از روی یک داستان واقعی نوشته شده.
دوم اینکه از ساختار عجیب صحنه ای و در ۶ پرده نوشته شده که بی سابقه ست و اجراش رو به شدت سخت میکنه.
و سوم اینکه در تئاتر هنری مسکو اجرا شده و غولی مثه استانیسلاوسکی هم در نمایش بازی و هم کارگردانی کرده.
ترجمه آبتین گلکار هم مثه همیشه بی نقص و درجه یکه و تصاویر ( مخصوصا تصویری از دستنویس تالستوی از نمایشنامه ) و همچنین موخره مترجم به ارزش این نسخه از نشر هرمس اضافه کرده.
به عاشقان ادبیات نمایشی و تالستوی و ادبیات روسیه توصیه میکنم حتما این نمایشنامه رو بخونید ولی توقع آثار نمایشی چخوف و آثار روایی خود تالستوی رو نداشته باشید.
اثر در قطع جیبی منتشر شده و راحت میشه در یک نشست خوند و لذت برد.
        
(0/1000)

نظرات

مثل همیشه از نقدتون لذت بردم. مجاب شدم که این نمایشنامه رو زودتر بخونم با اینکه هنوز به صورت جدی آثار روس رو شروع نکردم. به علاوه عیدتون مبارک و امیدوارم حال پدربزرگتون بهتر بشه.
1
ممنونم از لطفتون ، همچنین سال نوی شما هم مبارک باشه 🌺