یادداشت
1400/10/28
انا گاوالدا، نویسنده زن فرانسوی است که در حومه پاریس در سال 1970 میلادی به دنیا امده است. او زندگی پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده است. در نوجوانی والدینش جدا می شوند و او در نزد خاله اش که 13 فرزند داشته بزرگ می شود. بخش زیادی از عمرش را در کنار تحصیل به کار کردن نیز گذرانده است. او سپس با یک دامپزشک ازدواج کرد و فرزند نیز داشت اما پس از مدتی از همسرش جدا شد و نویسندگی به تنها شغل او بدل شد. این توضیحات را در ابتدای کتاب معروفش که در این جا از آن صحبت می کنیم نیز می توانید بخوانید: دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد. در این کتاب، 12 داستان کوتاه از انا گاوالدا منتشر شده است. تمامی داستان های انا گاوالدا از مفهوم یکسانی تغذیه می کنند و ان عشق است. عشق در نزد انا گاوالدا سرچشمه خوشبختی است و در عین حال، درد و صدمه را به همراه دارد. عشق در نزد انا گاوالدا مفهومی دو گانه است. به همین ترتیب، دوازده داستان کوتاه این اثر او نیز، روایت هایی درباره عشق و تنهایی است. انا گاوالدا در روایت کردن پیچ و خم های یک رابطه عاشقانه و صحبت از زوایای پنهان روابط عاطفی تلاش می کند که عشق و تنهایی را مطرح کند. در تمامی این داستان ها عشق، راهی است برای فرار از تنهایی و ملال زندگی، با این حال، همین عشق نیز دریچه ی تنهایی و ملال را بر روی عاشق می گشاید. انا گاوالدا داستان هایش را در زبانی بسیار ساده روایت میکند، زیرا از انسان های معمولی در زندگی روزمره معمولی روایت می کند و شاید همین مساله دلیل ان است که برخی مخاطبان با داستان های او ارتباط برقرار نمیکنند. پایان باز برخی داستان هایش نیز به این مساله می افزاید. با این حال او سبک منحصر بفرد خود را دارد.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.