یادداشت مجید اسطیری

                آخ خدا باز من رو برگردون به روزهای خوب دبیرستان. به این اولین کتاب شعری که براش پول دادم به اون غزلهای زیبای دوست داشتنی
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم / بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست
هر کدومشون رو 40 بار لااقل خونده بودم
اون نیمایی های عالی
دیشب نشستم باز
جوراب هایم را اتو کردم
با کفش هایم گفتگو کردم
خدایا چرا من هم دیگه نمیتونم هر وقت که خواستم در بیست سالگی متولد بشم؟
این روزها که میگذرد هر روز
احساس میکنم که کسی در باد
فریاد میزند

شش ستاره
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.