یادداشت احمد بابائی

«این روزگا
                «این روزگار، دردش همین است که کورها را دیوانه ها رهبری می‌کنند.»

«وقتی که حالمان رو به بدتری دارد، تا زمانی که میتوانیم بگوییم:[این دیگر بدترینِ همه است]، هنوز بدترین حال نیست.»

شاه لیر را شکسپیر نوشته است. حدود چهار قرن قبل. اما کلماتش و روایتش از خیانت و خیانت پیشه ها کهنه نشده است. جملاتی از نمایشنامه باعث می‌شود نویسنده را صدای ازلی ابدی بشر در مذمت شر و پلیدی بدانیم.
لیر که پادشاه بریتانیا است قصد کناره‌گیری از سلطنت و تقسیم کشور بین سه دخترش را دارد. اما قبل از تقسیم کشور از دخترانش می‌خواهد که میزان علاقه‌شان به پدر را بگویند. دو دختر اول با جملاتی شاعرانه و پر طمطراق نظر محبت پدر را جلب می‌کنند. اما دختر آخر که عزیزترین آنها برای پدر است، شاه‌کلید داستان را می‌گوید:« بدبخت من، که نمی‌توانم قلبم را در دهانم جای دهم. شما را من، اعلیحضرتا، آن‌گونه دوست دارم که وظیفه حکم می‌کند؛ نه بیشتر، نه کمتر.»
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.