یادداشت سهیل خرسند
1401/12/15
عصبانیت من از ناشران سودجوی ایرانی، این قسمت: نیلوفر حقیر همانند دادگاههای فرمایشیِ بعضیها عمل نکرده، و تشریفات دادرسی را به طور کامل رعایت میکنم. بنابراین در ابتدا نشر نیلوفر را تفهیم اتهام میکنم، سپس کیفرخواستم را ایراد نموده و لینک مستقیم مطلب را از وب سایت خودم برای نشر نیلوفر ارسال میکنم. این نشر فرصت دفاع دارد و اگر در دفاع از خود پاسخگو بود، در گودریدز، کانال تلگرام، وبسایت، صفحهی اینستاگرام و بهخوان که اتهام را مطرح کردهام، عینا پاسخ را منعکس کرده و نهایتا قضاوت را به پای خوانندههای ریویو میگذارم. اتهام: لگدمال کردن حقوق نویسنده و ناشر اصلی از طریق دستکاری در محتوای کتاب با تغییر داستانهای یک مجموعهی داستان کوتاهِ بسیار معروف و شناخته شده. متن کیفرخواست: قضات گرامی، امشب در گودریدز شیلنگ میانداختم که با ریویوی یکی از دوستانم که برای این مجموعهی داستان نوشته بود روبرو شدم. با توجه به علاقهام به عالیجناب فاکنر، جهت مطالعهی آن ریویو اقدام کردم و با کمال تعجب دیدم ایشان از داستانهایی نام برده که حقیر اصلا نامشان را نشنیدهام. این تعجب از آنجا شکل گرفت که من نسخهی اورجینال کتاب را تهیه کرده بودم و از مدتی قبل، هر بار یک داستان این کتاب را مطالعه میکردم و برایش ریویویی مینوشتم. مجموعهی داستان اورجینال متشکلست از شش داستان زیر: 1-A Rose for Emily 2-The Hound 3-That Evening Sun 4-Delta Autumn 5-Dry September 6-Barn Burning استاد نجف دریابندری در مقدمهی کتاب نشر نیلوفر فرموده است: در چاپ اول کتاب در سال ۱۳۵۰ سه داستان اول این مجموعه داستان را که پیش از سال ۱۳۳۲ ترجمه کرده بودم را چاپ کردم و سه داستان بعدی را تقریبا پس از سی سال در سال ۱۳۶۲ ترجمه و در ویرایش جدید کتاب چاپ نمودم. در آخرین ویرایش کتاب، شش داستان کوتاه زیر به ترتیب در کتاب چاپ نشر نیلوفر موجود است: ۱-یک گل سرخ برای امیلی ۲-انبارسوزی ۳-دو سرباز ۴-طلا همیشه نیست ۵-سپتامبر خشک ۶-دیلسی قضات گرامی متوجه تغییر لیست داستانها شدید؟ اجازه بدهید توضیح دهم که داستانهای «دو سرباز، طلا همیشه نیست و دیلسی» که استاد دریابندری در یادداشت از آنها به عنوان داستانهای غیرجدی فاکنر نامبرده، اصلا در کتاب اورجینال وجود ندارند و ناشر اصلی کتاب نیز دیوانه نبوده که داستانهای نیمهتمام فاکنر را در مجموعهی فاخر خود قرار دهد. در ایران وقتی یک نفر از کتابی فایل پیدیاف میسازد، نوادگان شعبان بیمخ، از چند جبهه به او حملهور میشوند که تو حقوق ناشر را لگدمال کردهای... این در حالیست که ناشر ایرانی به بهانهی تحریم، از سیستم عامل کارمندهای دونپایهی خود گرفته تا نرمافزارهایش در چاپخانهها و ... بصورت کرک شده استفاده میکند و حقوق دهها و گاها صدها شرکت بینالمللی را در روز نقض میکنند و کارشان فقط و فقط یک چیز است: در سال چند مرتبه عربده بکشند که برای ما نمیصرفد و روی قیمتها برچسب بزنند و قیمت را بالا ببرند و خوانندههای ایرانی را بچاپند. -آیا ناشر ایرانی که از روز اول برخلاف تمام دنیا که مترجم را خود نویسنده انتخاب میکند، کتابی را به مترجمی سپرده و آنرا بدون اجازهی صاحب اثر و کسب مجوز از ناشر اصلی ترجمه و چاپ میکنند، صاحب اثر به حساب میآید؟ -طبق کدام قانون ناشر ایرانی پس از لگدمال و بیاعتبار کردن یک اثر و یا نویسنده، خود را به عنوان صاحب اثر معرفی کرده و قلدری میکند و زبانش هم دراز است؟! -آیا نجف دریابندری و سایر مترجمان خود را صاحب اثر میدانند؟ -آیا شما این مترجمان متخلف را صاحب اثر میدانید؟ نکات: ۱-هدف از نوشتن این ریویو، آشنا کردن برخی خوانندهها بود که وقتی به برخی کتابها در گودریدز یا بهخوان حملهور میشوند بدانند که ممکن است واقعیت در کتاب اصلی چیز دیگری باشد که ناشر ایرانی با پدرسوخته بازی تلاش کرده پولی به جیب خود بزند. این مورد در مجموعهی داستانها به وفور دیده میشود، برای مثال عرض میکنم شما هر مجموعهی داستانی که از هاروکی موراکامی در ایران دیدید بدانید که حقوقش را لگد مال کردهاند و عناوین، تعداد و ترتیب داستانها هیچ ارتباطی با مجموعهی اصلیش ندارد. ۲-نمرهای که برای این کتاب منظور کردهام، برای مجموعهی داستان اورجینال است وگرنه برای مجموعهی چاپ نشر نیلوفر انگشت میانی دستم را شایسته دانسته و تقدیمشان میکنم. ۳-استاد دریابندری هم به عنوان مترجم مورد علاقهی من متخلف به حساب میآید اما طرف حساب من نیست. حرف آخر: ناشر سودجوی ایرانی: فاک یو
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.