یادداشت معقولِ مجنون.

                بسم الله الذی خلق الانسان 💚🌱
ساعت ۱۱:۴۰ به وقت تهران
کتاب حوض خون اولین روایتی بود که از رخت‌شویی در بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک می‌شنیدم و برام تا حدی تعجب‌آور بود که چرا تا به حال با وجود زندگی‌کردن توی خوزستان و میون منطقه جنگی ، کسی تا حالا اسمی از این بزرگواران نیاورده؟!
کتاب سرتاسر خاطره‌ست و پر از عکس که کلا شیرینی خاصی به کتاب اضافه میکنه
تنها نقدی که بهش وارده ، حجم زیاد ۶۰۰صفحه‌ای و روایت‌های مشابه که مخاطب رو ممکنه خسته بکنه البته تا الان که ما خوندیم ولی خب.
روایتگری‌ها به شدددت روانه و ملال‌آور نیست و گاهی تفاوت‌هایی ریز توی قصه‌ی‌آدمها دیده میشه.

+مراتب تشکر ما از راویان کتاب  که توی سرما و بمب و راه دور و و و نسبت به کاری که انجام دادن خیلی کمه حالا هی بگیم خداقوت:)) 

+خداقوت میگم به خانم میرعالی بابت جمع‌آوری مطالب گسترده

تا یادداشت بعدی ، یاعلی:)🌱
۱۴۰۲/۴/۱۰ به وقت اولین یادداشتم در بهخوان
        
(0/1000)

نظرات

خدا خیر فراوان به شما عنایت بفرماید.
💐💐