یادداشت علی زارع بیدکی

عزازیل
        مجموعه داستان‌های عزازیل، سه شخصیت ثابت دارد. یکی جرج که راوی داستان‌ها و ماجراهاست. یکی خودِ آیزاک آسیموف که معمولا پول ناهار جرج را حساب می‌کند و داستان‌هایش را می‌شنود. دیگری هم عزازیل است، ابلیس دوسانتی‌متری که جرج او را احضار می‌کند و با او در ارتباط است. هریک از داستان‌های جرج در مورد یکی از دوستان و آشنایانش است که مشکلی برایشان پیش آمده و جرج هم که قلب رقیقی دارد، به کمک عزازیل می‌خواهد مشکلشان را حل کند. عزازیل هم با قدرت‌های ماورایی‌اش همیشه موفق است اما با گذشت زمان، جادوی عزازیل اتفاقات ناگوارتری برای شخصیت‌ها رقم می‌زند و اتفاقا اعتقادی به پاک‌کردن جادویش هم ندارد.
آسیموف در مقدمه کتاب می‌گوید که از فلان طنزپرداز مطرح در این داستان‌ها تأثیر پذیرفته...
خب بهتر بود یا تأثیر نمی‌پذیرفت یا طنز او در ترجمه کمرنگ شده یا طنزش فقط در فرهنگ آمریکایی طنز است! طنز کتاب برای شخص من به جز موارد محدودی دلنشین نبود.
در داستان اول شخصیت‌ها معرفی می‌شوند و فضای حاکم بر کتاب که در پاراگراف اول آن را توضیح دادم، دستتان می‌آید. در ادامه مدام می‌خواهید جرج داستان بعدی‌اش را تعریف کند... کدام دوستش، چه مشکلی دارد و جرج به کمک عزازیل چه تدبیری برای او می‌اندیشد و چه بلای بدتری بر سرش می‌آید. به نظر من داستان دوم که تقریبا اولین داستان آسیموف در این فضاست، بهترین داستان مجموعه است. کاملا غیرقابل پیش‌بینی و با پایانی جذاب...
این را هم بگویم به نظرم کتاب در کل امتیاز پایین‌تری دارد ولی من کمی آسیموف را بیش از حد دوست دارم :)
      
1

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.