یادداشت ملیکا خوش‌نژاد

        آقای برشت، دوستت دارم و ازت خسته شدم.
این نمایشنامه خیلی شبیه نمایشنامه‌های قبلی برشت بود و همان نقد نظام سرمایه‌دار و رابطه‌ی ارباب و بنده و فلان و بیسار. و راستش احساس می‌کنم دیگر آن‌قدر برشت به این مضامین در آثارش پرداخته که از دستش خسته شدم با اینکه متوجه اهمیت این مضامین و دغدغه‌های فکری‌اش هستم. تنها وجه تمایز این اثر با آثاری که پیش از این از او خواندم در دوگانه بودن شخصیت ارباب پونتیلا بود. ارباب پونتیلا موقع هوشیاری آدم خیلی بدی بود، اما وقتی مست می‌کرد مهربان می‌شد،‌ همه را به یاد می‌آورد و به فکر همه بود که به‌ نظرم نشان از دوگانگی‌ها و تناقضات ذاتی نظام سرمایه‌داری و خودِ سرمایه‌دار در چنین نظامی دارد. به جز این سایر موقعیت‌ها و مضامین گویی تکرار همان موضوعاتی بود که در آثار پیشینش نیز دیده و خوانده بودیم.
      
67

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.