یادداشت

جزیره
        خیلی خیلی دوستش داشتم. پر از لحظه‌های کارپه دیمی. توصیف حال و هوای مرموز و مه‌آلود. یه حالتی که توش غوطه می‌خوردی.. جمله‌ها رو نفس می‌کشیدی و سعی می‌کردی زندگی کنی اون لحظات رو.
و میزان غصه آلموند از جنگ رو که تو کتاب‌های مختلفش دنبال می‌کنم، و می‌بینم چطور تکرار می‌شه..، خیلی جالب و غم‌انگیزه… هواپیماهای سیاهی که از بالای سر عبور می‌کنن، صدای بمب، و انگیزه بی‌پایان آدما برای کشت و کشتار؛ پس کی تموم می‌شه؟
      
12

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.