یادداشت علی صفائی
1403/10/3
قبلا خواندن این نوع کتابها را ضروری نمی دانستم.گمان می کردم بجای تلنگر و تفکر،موجب توقف و ناامیدی می شود! اخیرا نظرم تغییر کرده و خواندنشان را واجب میدانم! تا سیلی حقیقت به گوشمان نخورد و تلخی موعظه به جانمان ننشیند،در بزنگاه های حساس،خواهیم لغزید...
(0/1000)
نظرات
1403/10/14
سلام عمو حسام ممنون ازت! با کلیات فرمایش تون موافقم. نظر بنده: بنا به روایات ،مؤمن با دو بال خوف و رجاء سیر میکنه.هر کدوم دیگری رو تنظیم میکنه و سبب اعتدال میگردد.افراط در خوف ،یأس آور و امید بیش از اندازه ،غفلت زاست. لذا باید هر کدوم رو به یک اندازه نگه داشت. تا اینجا شاید واضح بوده باشه،و اما ادامه روایت: می پرسن از حضرت که در مقام مقایسه،کدوم یکی ارزش بیشتری داره(به عبارت دیگه،کدوم رو بیشتر از دیگری داشته باشیم؟) در جواب می فرمایند که خوف.. به نظر خوف نقش تنظیم گری دارد در آخر عرایضم،حدیثی هم از امام کاظم (ع) تقدیمتون میکنم: «فضل بن يونس»روايت كند،كه ابى الحسن عليه السّلام به من فرمود:بگو: «بار خدايا!مرا از عاريتى گيران ايمان و از تقصير در انجام وظيفه بر مىآورد»گويد:گفتم:عاريتگيران ايمان را فهميدم،معنى اينكه مرا از تقصير برمىآورد چيست؟ فرمود:هر كارى براى خداى عزّ و جلّ بكنى باز هم خود را مقصر دان،زيرا همۀ مردم در انجام وظيفۀ خداپرستى ميان خود و خداى عزّ و جلّ مقصّرند. و من الله التوفیق
2
1403/10/14
امام صادق عليه السلام فرمود: بندگان سه گروهند: گروهى خدا را از روى ترس عبادت مى كنند، كه اين عبادت بردگان است. گروهى خداى متعال را براى دريافت پاداش مى پرستند، اين نيز عبادت اجيران است. گروهى هم خداى متعال را از روى عشق و محبت عبادت مى كنند، اين «عبادت آزادگان» است و بهترين عبادت است. اینکه اشاره کردید به بالهای خوف و رجا نکتهٔ حائز اهمیتی بود👌 اما عبادت از روی ترس کجا و عبادت از روی عشق کجا.. همین استاد اخلاقی که عرض کردم، دوسال معلم دین و زندگی ما بود..ایشون با بیان فضائل و کرامات اهل بیت و داستانهای قرآنی سعی میکردن ما شاگردانشون رو به سمت عشق خدا سوق بدن.. بعدها در درسهای بیشتری که با ایشون داشتیم آرام آرام وارد فاز خوف میشدن و ما رو از خودمون، و نه از خدای خودمون، به ترس وا میداشتن. این جالبترین شیوهٔ جذبی بود که من در طول عمرم دیده بودم و اثرش رو که بر فرزندان قهرکردهٔ آقا امیرالمؤمنین میدیدم عشقم به خدا و استاد خودم بیشتر میشد.
0
عمو حسام
1403/10/14
0