بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت مریم برزویی

                «...معمولا وقتی بارونیه آدم چترشو باز می کنه. اما گاهی کلی آدم دست به دست هم میدن تا ببندنش. دیگه چیزی نمونده. چتر من داشت بسته می شد. این بار وقتی چترمو بستم، همین طوری بسته نگهش می دارم. چون بودن زیر نور خورشید رو خیلی دوست دارم...»

تو تمام لحظات کتاب فکر کردم چه قدر چترهای بسته دارم که نمیذارن از درخشش آفتاب استفاده کنم و وقت بستنشونه... و چه قدر می تونم یه سهم کوچولو تو بستن چترهای باز بقیه داشته باشم و فقط به جمله ی نگران نباش، نباید بهش فک کنی و مهم نیست، اکتفا نکنم....
کتاب نوجوان بود ولی قد حرفاش خوراک آدم بزرگا بود
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.