یادداشت نیکی

نیکی

1402/03/04

                اول اینکه من با ترجمه حسین معصومی همدانی خوندم.
و در ادامه:
داستان نووه چنتو، مردی که در کشتی متولد شد، در کشتی نوازنده شد، در کشتی به تمام دنیا سفر کرد
"نووه چنتو، مردی که میگفت چیزی توی چشم آدم‌ها میخوانی چیزهایی است که خواهند دید نه چیز هایی که دیده‌اند، چیز هایی است که بعدا میبینند."
داستان کوتاه ولی به شدت گیرایی بود، نگاه نووه چنتو، جادو کردنش، رها کردنش، وابستگی‌اش به موسیقی آنقدر عمیق و گیرا بود که وسط خواندن فقط توانستیم تیکه هایی از آن را برای دوستانم بفرستم و دوباره ادامه دهم.
نووه چنتو مردی بود که نمیدانم ولی از آن دست آدم هایی بود که فراموشش نمیکنی
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.