یادداشت ریحانه ملاحسین

                مرگ عزیزان می‌تواند زندگی را خیلی به هم بریزد. اما با این حال، وقتی اطرافیانمان را از دست می‌دهیم، زندگی ما همچنان ادامه دارد. باید تلاش کرد و ادامه داد وگرنه مانند چتری است که در تابستان بالای سرتان بگیرید و خودتان را از آفتابی دلچسب محروم کنید.

آنی بعد از مرگ برادرش، فکر می کند خطرات زیادی در زندگی هستند که باید مواظبشان باشد. او از آبله مرغان، تصادف با دوچرخه، مسمومیت غذا و… می ترسد. این موضوع او را از علایقش و حتی از پدر و مادرش هم دور کرده است…

شاید تنها نکته مثبتی که بتوان به آن اشاره کرد لحن صحبت اشخاص ماجرا باشد که تقریبا خوب از آب درآمده اند. هرکسی خصوصیات اخلاقی و لحن مخصوص به خودش را دارد و این موضوع تا بخشی از کیفیت کتاب را پیش برده است. 

اولین ایرادی که بر کتاب وارد است شخصیت‌پردازی نصفه رها شده‌ی آن می‌باشد. خواننده کاملا از رفتار و اخلاق های افراد داخل کتاب آگاه و مطلع است اما هیچ نشانی از خصوصیات ظاهری شان پیدا نمی شود و ظاهرا نویسنده این مورد را کاملا به خودتان سپرده است.

علاوه بر شخصیت پردازی، توصیف صحنه ها نیز نقص های زیادی دارند که البته این مورد از ابتدا تا انتهای داستان همراهتان خواهد ماند. توضیحات برای صحنه ها به اندازه ی قابل قبولی نیستند و مطمئنا اگر ترسیم ساده ترین مکان های داستان را از چند نفر بخواهید، تصاویر کاملا متفاوتی دریافت خواهید کرد.

به طور کلی، موضوعی که نویسنده انتخاب کرده است هم خیلی جدید و هیجان انگیز نیست. موارد زیادی به خصوص در رمان های نوجوان به ترس و حساسیت هایی نسبت به آسیب های کوچک و بزرگ زندگی می پردازند. بنابراین خلاقیت در داستان را هم نمی توان آنقدر تایید کرد.

«چتر تابستان»،‌ یک کتاب خیلی معمولی و تکراری است که خواندن آن فقط درحالتی پیشنهاد می شود که به این دسته از کتاب ها علاقه مند باشید.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.