یادداشت فاطمه سلیمانی ازندریانی

                اولین مواجهه با هر کتابی، مواجهه با نام آن کتاب است که می¬تواند ذهن را برای ورق زدن آن کنجکاو کند یا اینکه در همان نگاه نخست مخاطب را مایوس کند.
"مادرم دیوانه است" نامی است که به راحتی نمی¬توان از کنار آن عبور کرد. نامی غیر متعارف و جذاب و بر خلاف نام سایر داستان¬های این مجموعه... یا در واقع اغلب داستان¬ها.
اسم داستان¬ها کاملا دم دستی و بدون حوصله انتخاب شدند که گاهی هیچ اشاره¬ای به مضمون داستان نمی-کند.
اما کوتاهی و به دور از اطناب بودن داستان¬ها مخاطب را به خواندن آن ترقیب می¬کند. 
اکثر داستان¬ها به موقع شروع می¬شوند و در زمان مناسب به پایان می¬رسند.
تقریباً سردی و ترس بر فضای همه داستان¬ها سایه انداخته. سردی که خواننده با تمام وجود آن را حس می-کند و ترس¬ها و اضطرابی که به جان مخاطب می¬نشیند که این نشانگر تسلط نویسنده بر فضای حاکم بر داستان است.
نثر به طور غالب روان و خوشخوان است. و اکثر شخصیت¬ها لحن دارند و قابل تفکیک از هم هستند. فضاسازی¬ها خوب از کار درآمده و برای مخاطب باورپذیر هستند.
اما شخصیت¬های بدون اسم باعث می¬شوند که مخاطب دیر با آنها همزادپنداری کند.

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.